PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قصه گویی و نمایش خلاق...



leila22a
03-12-2014, 08:27 AM
http://navid-edu.com/images/story.jpg




تئاتر، اصالتاً نوعی هنر مبتنی بر همكاري جمعی است. نويسندگان، كارگردانان، هنر‌پيشگان، موسيقیدانها، طراحان، معماران و امثال آنها، همه با هم در خدمت خلق تئاترند. از آنجا كه مدارس و سازمانهاي هنري، پيوسته براي دستيابی به شيوه‌های آموزشی گوناگون تلاش می‌كنند و فعالانه كودكان را از طريق برنامه‌هاي درسی، در فعاليتهاي نمايشی درگير می‌‌سازند، نمايش خلاق در كلاس درس می‌‌تواند همۀ اين شيوه‌ها را به‌شكلی طبيعی و مؤثر، با يكديگر تركيب كند. شاگردان بايد بتوانند در زمينۀ مهارتهاي تجسمی، خلاقيت، اجرا و نقد صحنه‌هاي نمايشی، از پس وظايف گوناگون بربيايند و كارهای زيادي انجام دهند. در كتاب نمايشهاي خلاق: هنري براي كودكان، نوشتۀ جرالدين برين ‌سيكسGeraldine Brain Siks) )، يكی از نخستين مجريان نمايش خلاق، چنين می‌‌خوانيم: " تجربه‌هاي خلاق، مهيج، ضروری و نمايشی در خدمت يادگيري مستمر است."




هاوارد گاردنرHoward Gardner) )، استاد علوم شناختی و تعليم و تربيت دانشكدۀ علوم تربيتی دانشگاه هاروارد، در تحقيق ارزشمند خود، به «هوشهای چندگانه» اشاره و آنها را بدين صورت فهرست‌بندي می‌‌كند: زبانی/كلامی، منطقی/رياضی، فضايی/بصري، موسيقايی/ريتميك، بدنی/حركتی، درون‌فردي، ميان‌فردي، (ناتوراليستی، اگزيستانسياليستی/معنوی). فعاليتها و كار صحنه‌اي نمايش خلاق مستلزم استفاده از زبان گفتار، بداهه‌گويی، مهارتهاي تجسمی، تفكر هندسی، حفظ متون و توانايی همكاري با ديگران، ذوق موسيقايی و ريتم و شناخت بدن و توانايی استفاده از آن براي انتقال افكار و احساسات [به ديگران] است.




بنجمين بلوم (Benjamin Bloom)، روانشناس تربيتی و استاد دانشگاه شيكاگو و نويسندۀ همكار در كتاب رده‌بندي اهداف آموزشی، بر تقويت توانايیهاي حل مسئله و مهارتهاي سطحِ بالاتر تكيه و آنها را به شرح زير فهرست می‌‌كند: آگاهی، درك، كاربرد، تحليل، تركيب و ارزيابی. نمايش خلاق، اين‌گونه مهارتها را تقويت می‌‌كند. دانش‌آموزان هنگام خلق صحنه‌هاي مبتنی بر بداهه‌ و شركت در آنها و اقتباس داستانهاي گوناگون برای اجراي نمايش، بايد شخصيتها را نامگذاري كنند، طرح نمايشنامه را تشخيص دهند، بداهه‌سازي كنند .گفت ‌و گوها و صحنه‌هاي نمايش را مجدداً بيان و تنظيم كنند، صحنه‌هاي خود و يكديگر را ارزيابی و نقد كنند .اجزا را كه كل كار را دربرمی‌گيرد تحليل كنند، دربارۀ صحنه‌هاي خود مجدداً بينديشند، آنها را تمرين و با توجه به تغييرات و بازنويسیها، مجدداً اجرا كنند. بسياري از شيوه‌های آموزشی و مهارتهاي فكري سطح بالاتر را می‌‌توان در درس نمايش خلاق به‌كار گرفت ... كه اين بسيار مفرح است.




نظرات بسیاری در مورد اینکه نمایش خلاق چیست و چه باید باشد وجود دارد اما من فقط يك تعريف برای آن دارم. در اصل، نمایش خلاق فعالیتی نمایشی است که در آن تجربۀ شرکت‌کنندگان هدف اصلی به‌شمار می‌رود. این موضوع متفاوت از کلاسهای تئاتر است که هدف غائی در آنها آمادگی برای اجراست. معمولا نمایش خلاق برای کودکان 4 تا 9 ساله در نظر گرفته می‌شود. سنينی كه، اگر هیچ فشاری برای اجرا وجود نداشته باشد شرکت‌کنندگان می‌توانند از تجربۀ نمایشی بهره‌مند شوند. نمایش خلاق شامل بازی نمایشی، اجرای داستان، سفرهای تخیلی، بازیهای تئاتر، موسيقی و رقص است. معیار در کلاس نمایش خلاق بر وانمود كردن است و نه فقط بازی کودکان. از آنجا كه در نمایش خلاق تاكيد بر روند اجراست و نه حاصل كار، آموزگاران آزادند تا به هر میزان که لازم است به اين كار زمان اختصاص دهند. هنگامی ‌که دانش‌آموزی در کلاس نمایش خلاق، به‌دلیل کمرویی یا ترس، ترجیح می‌دهد به‌جای شرکت در نمایش، صرفاً بیننده باشد، آموزگار می‌تواند به او اجازۀ اين كار را بدهد.

در تابستان سالی که من در کلاس نمایش خلاق برای کودکان 4 و 5 ساله تدریس می‌کردم دختری به نام ملیسا تمایلی به شرکت در اجرای داستانها نداشت. در عوض، من و آموزگار همکارم به او اجازه دادیم به تماشای بچه‌ها بنشيند. ملیسا همیشه به كارهای همکلاسیهایش علاقه‌مند بود و در فعالیتهای هنری و بازیهایی شرکت می‌كرد که احساس نكند در کانون توجه قرار گرفته است، زیرا با توجه به اينكه مليسا فرصت لازم را براي بر‌طرف كردن مشكلاتش در اختيار داشت، متوجه شده بود كه در کلاس ایمن است. تا پایان آن تابستان ملیسا با خوشحالی به جمع گروه نمايش همكلاسيها پيوست. او حتی در روز مشارکت (Sharing day) كه پدرها و مادرها به تماشای نمايش کلاس آمده بودند نقش ملکۀ شرور را بازی کرد.

این آزادی عمل در شرايط متضاد اين وضعيت نیز کاربرد دارد. یعنی هنگامی که اعضای کلاس براي فعاليت نمايشی بسيار مشتاقند و در اين كار كاملاً تبحر يافته‌اند، خود آموزگار می‌تواند به جمع بازيگران بپيوندد و به بچه‌ها اجازه دهد تا به‌جای اینکه به راهنمایی او گوش كنند، خودشان ابتكار عمل را به‌دست گيرند. نمایش خلاق به کودکان کمک می‌‌کند كه چیزهایی دربارۀ احساسات، حل مشکلات، و ارتباط با دیگران بیاموزند. دانش‌آموزان طی تجربياتی كه از نمايش كسب می‌‌كنند، قدرت تخیل و اعتماد به ‌نفسشان را پرورش می‌دهند. يكی از نكات جالب در نمايش خلاق اين است كه هیچ پاسخی اشتباه نیست: در بازي حیوانات حرف می‌زنند، کودکان به فضا یا جنگل سفري می‌‌کنند، و آسمان سبز و علفها آبی‌اند.




بي شك يكي از چيزهايي كه در مطلوب بودن قصه ما را ياري مي دهد يك قصه گوي خوب و ماهر است. قصه گوي خوب، به كلمه ها تسلط كامل دارد و از ارزش آنها با خبر است. او مي تواند روي شنونده اثر بگذارد. قصه گوي خوب به استفاده درست از صفت ها و قيدها توجه دارد و از نيروي ايهام، به هنگام گزينش كلمه هاي خود آگاه است. او مي داند كه به هنگام گفتن داستان مي تواند با كلمه ها حس لمس كردن، چشيدن و بوييدن را منتقل كند. همچنين مي داند كه مي تواند با كلمه ها رنگ، جنس و حتي دما را چنان توصيف كند كه شنوندگانش را به دنبال قصه خود بكشاند. قصه گو تصويرگري است كه به جاي رنگ از كلمه ها استفاده مي كند.




كار قصه گو تنها آگاه بودن از نيروي اعجازانگيز كلمه ها و آن چه با خيال كودك انجام مي دهند، نيست، بلكه قصه گو نگران چگونگي رسيدن اين كلمه ها به گوش شنونده نيز هست . او مي داند كه صدايش در رساندن مؤثر كلمه هاي انتخاب شده به گوش شنونده عامل مهمي است. قصه گوي خوب همواره از دام يكنواختي مي گريزد و از تمامي زير و بم ها و طنيني كه صدايش مي تواند به وجود آورد استفاده مي كند. اگر نتوان با استفاده ي مؤثر از صدا به طور دقيق مفاهيم و حالت ها را آفريد ، دست كم مي توان اثر آنها را مشخص تر كرد.




ابزار اصلي قصه گو براي انتقال داستان به شنونده، صدا و كلمه هايي است كه ادا مي شود. اگر قصه گو در استفاده ي مؤثر از كلمه ها و صداي خود دقت كافي نداشته باشد، حتي بيان بهترين و هيجان انگيزترين داستآنها هم ضعيف از كار درخواهد آمد.




چهــــره و حــــركات قصــه گــــو



به طور كلي رفتار، به ويژه چهره قصه گوي خوب كمك بسيار مؤثري به شنونده مي كند. شنونده ضمن اين كه به كلمه هايي كه به تصاوير داستان جان مي بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نيز چشم مي دوزد. چهره ي قصه گو اغلب آيينه تمام نماي آن قصه است و به آنچه شنوده مي شنود، جان مي بخشد.




قصه گوي خوب بايد چهره اي قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بيم و ساير عواطف را نشان دهد و بر تأثير قصه گويي بيفزايد.حالات چهره بايد منطبق بر حالت هاي داستان باشد و هرگز نبايد به كاريكاتور تبديل شود مگر آن كه داستان چنين ايجاب كند.




حركات بايد طبيعي باشد، نه برنامه ريزي شده. به جاي اداها و حالتهاي اضافه و تمـــرين شده اي كه معمولاً درگذشته به عنوان فن بيان آموخته مي شد، بايد حركتها خودانگيخته باشد تا به تأثير قصـــه بيفزايد. در هر حال، در يك قصه گويــــي موفق، چهره چيزي است كه مي تواند در بيان بهتر قصـــه، به قصه گو كمك كند، ولي نبايد بيش از ساير جنبه هاي اين هنر به آن توجه كرد.




چشــــم هاي قصــــه گـــــو



چشم هاي قصه گو نقطه تمركز به شمار مي آيد؛ زيرا شنوندگان براي كشف نشانه ها، احساس حالت عاطفي و اطمينان از صداقت قصه گو در تمام مدت قصه گويي بر آن چشم مي دوزند. قصه گو نيز با شنوندگانش رابطه اي چشم در چشم دارد. اين نگاه اوست كه به گونه اي شنوندگانش را به قصه متصل مي كند و به آنها مي گويد كه اين داستان فقط براي آنهاست.




قصه گوي ماهر، در طول قصه با گرداندن نگاهش از فردي به فرد ديگر، با شنوندگان رابطه مستقيم چشم در چشم برقرار مي كند. در مواردي مثل اوج گيري داستان يا نقطه ي اوج، قصه گو چشم هاي خود را روي يك شنونده يا روي يك گروه از شنوندگان متمركز مي كند، درست مثل اينكه آن بخش به خصوص فقط به آن گروه تعلق دارد. اين شيوه اغلب سبب تأكيد بيشتر بر آن قسمت مي شود و اثر عاطفي آن را برجسته تر مي كند. البته قصه گو فقط گاه گاهي از اين شيوه استفاده مي كند، زيرا توجه بيش از اندازه به بعضي از شنوندگان مي تواند عاملي براي بي نظمي باشد.




قصه گو گاهي مي تواند در حالي كه تأثير خود را همچنان حفظ مي كند چشم از چشم شنوندگان برگيرد و نگاه خود را وراي آن ها، به كوهي خيالي يا قلعه اي كه در داستان توصيف مي كند، بدوزد. او مي تواند با شنوندگان رابطه مستقيم و چشم در چشم برقرار نكند و نگاه خود را به طور مؤثر بر صحنه هاي خيالي و جزئيات رنگارنگ متوجه سازد.




اين عمل اغلب سبب مي شود كه تماشاگران براي درك كردن صحنه هايي كه قصه گو توصيف مي كند نگاه او را دنبال كنند. همچنين شيوه درست براي زماني كه قصه گو بايد مكالمه ميان دو يا چند شخصيت داستان را انجام دهد، اين است كه جاي اين شخصيت هاي خيالي مشخص شود و مكالمه مستقيم ميان آنها به وسيله حركت دادن نگاه از جايي به جاي ديگر صورت گيرد. اگر موقعيت سر نيز همگام با حركت هاي چشم تغيير كند، تأثير آن بيشتر خواهد بود.




هنر قصه گويي متاسفانه معمولاً مورد غفلت و فراموشي قرار مي گيرد و حتي بيشتر معلمان و والدين داستان گفتن را براي خود كاري حقير و بي مقدار و براي كودكان وسيله ي اتلاف وقت مي پندارند، غافل از اين كه همين قصه گويي، علاوه بر فوايد و ارزش هاي تربيتي بي شمار، به معلم كمك مي كند كه ميراث فرهنگي جامعه ي خود را به آيندگان انتقال دهد.




هنـــــــــر قصــــــــه گـــــــويــــــــي



يك قصه گوي خوب نبايد تمام حوادث را با عباراتي صريح و روشن بيان كند، بلكه بهتر است به اشاره از آن بگذرد تا كودك مجال تفكر و تخيل پيدا كند كه اين خود براي كودكان و قصه گو نشاط آور است. پدر، مادر و معلم نبايد قصه گويي را بيان و رفتاري ساده تصور كنند، بلكه اين هنر نياز به تمرين و ممارست دارد.
قصه گو بهتر است تمام داستان را قبلاً خوانده و مرور كرده باشد. كودكان به قصه هايي كه برايشان خوانده مي شود توجه دارند، معني و مفهوم آنها را درك مي كنند و آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهند.




ويــــــژگـــــــــي هاي يك قصـــــــــه خوب





در هر قصه، ماجرايي پيگيري مي شود كه نقاط مجهولي دارد و مي تواند حس كنجكاوي بچه ها را برانگيزد.
پشت سر هم بودن و پيوستگي منطقي صحنه هاي قصه، كودك را سرگرم مي كند و به ذهن او نظم منطقي مي دهد.
كودك به كمك قوه تخيل، خود را جايگزين يكي از شخصيت هاي قصه مي كند و به اين ترتيب شادماني و لذت را نصيب خود مي سازد.
با خواندن قصه و بازگويي آنها نيروي بيان و تكلم كودك رشد مي يابد و گنجينه لغات و اطلاعات وي غني مي شود.
كودك از طريق قصه هاي مناسب با مشكلات و مسائل زندگي آشنا مي شود و مهارت هاي اجتماعي بيشتري به دست مي آورد.
قصه گويي، فاصله ميان قدرت « خواندن » و قدرت « درك كردن » را در كودك پر مي كند. به عبارت ديگر آن دسته از كودكان كه در دوره پيش از دبستان به قصه ها گوش داده اند و با صداها و واژه ها و معناي آنها به صورت شنيداري آشنا شده اند، در سنين مدرسه و با برخورد با شكل نوشتاري كلمات معني آنها را سريع تر درك مي كنند.



نقش كــــودكان دبستانـــــي در فــرايند قصـــه گويـــــي



در برنامه قصه گويي، مخاطب ها امكان دخالت و اعتراض دارند، قصه گو را به خودشان نزديك مي بينند و به خود اجازه مي دهند كه وسط صحبت او بدوند و با گفتن خاطره يا سؤالي نظر خود را مطرح كنند يا چيزي را كه متوجه نشده اند دوباره بپرسند تا بهتر بفهمند. ناگفته پيداست كه اين امكان، در پرورش استعدادها و قدرت خلاقيت بچه ها تأثير زيادي دارد. به طور معمول بچه ها دوست دارند كه قصه هاي شنيده شده را دوباره بشنوند. بازگويي قصه هاي شنيده شده فايده هاي بسياري دارد، زيرا علاوه بر پرورش قدرت حافظه، قدرت بيان بچه ها را نيز تقويت مي كند. بازگو كردن قصه هاي شنيده شده مهم ترين تمرين در پرورش قدرت بيان و تكلم بچه ها است. كودكان طبيعتاً از شنيدن قصه لذت مي برند، زيرا جريان يك زندگي ناشناخته و ماجرايي عجيب را در آن تعقيب و كشف مي كنند.




دنيـــاي كــــودك، دنيــــای قصــــه



كودكان در دنياي قصه بازي مي كنند، با قصه ها مي خوابند، بيدار مي شوند و زندگي مي كنند. شلوغ ترين بچه ها با آرامش به قصه ها گوش مي دهند، از قصه ها مي آموزند و عبرت مي گيرند و حتي در عالم خواب نيز قصه ها را دنبال مي كنند. اگر قصه گو با دنياي بچه ها آشنا باشد و منطق آنها را بپذيرد ، مي تواند با بهره گيري از فنون قصه گويي، بذر تمام ارزش هاي بزرگ و كوچك اخلاقي و انساني را در كودكان بكارد. چقدر خوب بود اگر در خانه و مدرسه براي پرورش نيكوتر، حتي آموزش بهتر درس ها به فن قصه گويي توجه بيشتري مي شد و آموزش قصه گويي به مدرّسان و معلمان جزء برنامه هاي اصلي تربيت معلم قرار مي گرفت.




در كشور ما به رغم وجود گنجينه هاي علم و معرفت و داستآنها و افسانه هاي زيبا و آموزنده، اوليا و مربيان بيشترين وقت خود را به مسائل آموزشي كودكان اختصاص مي دهند و دانش آموزان نيز در خانه و مدرسه بيشتر اوقات خود را صرف يادگيري هاي غير فعال كرده، از سختي و خشكي دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج مي برند. بدين ترتيب اغلب اوليا و مربيان از هدف اصلي تعليم و تربيت كه پرورش انسان هاي خلاق، مبتكر و كارآمد است، باز مي مانند.
هدف از ذكر اين مطالب آشنايي شما با روش هاي قصه خواني و قصه گويي براي كودكان دبستاني است كه نقش بسزايي در رشد و شكوفايي خلاقيت در كودكان دارد.




ادبيــــات كـــــودكان چيست؟



ادبيات كودكان شامل قصه، شعر، نمايش، افسانه و داستان است. ادبيات كودكان عبارت است از تلاشي هنرمندانه در قالب كلام، براي هدايت كودك به سوي رشد، با زبان و شيوه اي مناسب و در خور فهم او. به بياني ديگر، ادبيات عبارت است از چگونگي تعبير و بيان احساسات، عواطف و افكار به وسيله كلمات در اشكال و صورت هاي گوناگون.

ادبيات، كودك را در همه اوقات زندگي پرورش مي دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخيل و قوت تصور او مي شود و نيز نيروي ابتكار و ابداع به او مي بخشد. داستانها و اشعاري كه كودكان مي خوانند و مي شنوند اثري عميق در فكر و روحيه آنان مي گذارد و ايشان را براي رويارويي با مسائل رشد و معاشرت با ديگران آماده مي سازد و نيز در درك و فهم مشكلات زندگي آنان را ياري مي كند. ادبيات كودك، به ويژه در زمينه هاي زبان آموزي و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعي دارد.




اهداف برنامه ادبيات كودكان در آموزش و پرورش دوره ابتدايي عبارت اند از:





كمك به پرورش قدرت بيان و عواطف و افكار كــــودكان
تقويت و پــــرورش نيروي تخيل در كـــودكان
تحــريك قوه ابتكار و ابداع در كـــودكان
ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كـــودكان
رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي
برآورده كردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن





در تعـــــريف ادبيـــات كــــودكان مــــي توان گفت:



مجموعه نوشته ها، سروده ها و گفتارهايي كه از طرف بزرگسالان جامعه براي استفاده خردسالان فراهم مي آيد، يا خردسالان خود خالق آن هستند.




تاثيـــــــر قصـــــــه در كــــــــــودكان



داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد. از طريق قصه ها و داستان هاي خوب، كودك به بسياري از ارزش هاي اخلاقي پي مي برد. پايداري، شجاعت، نوع دوستي، اميدواري، آزادگي، جوانمردي، طرفداري از حق و حقيقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هايي هستند كه هسته مركزي بسياري از قصه ها و داستان ها را تشكيل مي دهند.
پرورش حس زيبايي شناسي در كودك، متوجه ساختن كودك به دنيايي كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفيد در كودك، تشويق حس استقلال طلبي و خلاقيت كودك هدف هاي اصلي طرح قصه هاي خوب براي كودكان است.




انتخـــــاب قصــــــه هاي مناســــب



مسئله انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادي كه در اختيار قصه گوست، به ويژه براي قصه گوهاي تازه كار و مبتدي، مشكلي اساسي است. حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند.
قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هايي مي سازد كه با شخصيت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوي تازه كار، ابتدا بايد سعي كند كه ويژگي هاي شخصيت و سبك گويش خود را ارزيابي كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هايي را مي توانم مؤثر و خوب بيان كنم؟ چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار كنيم؟




پس از آنكه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله آماده كردن داستان براي گفتن مي شود كه از مهمترين گام هايي است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گويي برداشته مي شود. قصه گو بايد به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن يا از رو خواندن نيست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه اي يگانه باقي مي ماند.




از بر كردن قصه اغلب نخستين مانعي است كه راه سير طبيعي و خودانگيخته يك قصه گويي مــوفق را سد مي كند. قاعده درست اين است كه هــرگـــز نبايد داستانــي را براي « گفتن » به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافي است.




انتخاب و آماده كردن داستان، نخستين گام ها در راه پيشبرد هنر قصه گويي است و هنر قصه گويي بر آنها استوار مي شود. قصه گوهاي مبتدي و تازه كار به زودي متوجه مي شوند زماني را كه براي رسيدن به اين مرحله از رشد سپري كرده اند، سرمايه گذاري مفيدي بوده است.




آماده كردن ذهن و بيان، در ارائه موفقيت آميز يك قصه مهمترين متغير به شمار مي آيد. بدون اين انتخاب و آماده كردن بسيار دقيق، قصه گو نبايد انتظار به دست آوردن يك تجربه موفق را داشته باشد.







ما بايد با ايجاد محرک‌هاي‌ طبيعي‌ مثل‌ قصه‌گويي‌ و قصه‌خواني‌ از آغاز دوره‌ كودكي‌ به‌ بچه‌ها كمك‌ كنيم‌ تا نسبت‌ به‌ شناخت‌ محيط‌ پيرامون‌ خود با توجه‌ به‌ ميزان‌ توانايي‌شان‌ از مفاهيم‌ درك‌ علمي‌ دست‌ يابند و با تمام‌ جنبه‌هاي‌ زندگي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ آشنا شوند. از بازي‌ تا ورزش‌ تا آشنايي‌ با هنرهاي‌ موسيقي‌ و ادبيات‌ و اخلاق‌ اجتماعي‌، حتي‌ پاره‌يي‌ از مفاهيم‌ علمي‌ و تاريخ‌ فرهنگ‌ بشري‌.





بايد از قصه‌گويي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ روش‌ آموزشي‌ غيرمستقيم‌ و متناسب‌ با دنياي‌ كودكي‌ و نوجواني‌ به‌ صورت‌ آزاد و داوطلبانه‌ با روش‌هايي‌ از پيش‌ تعيين‌ شده‌ و كليشه اي‌ سلطه‌گرايانه‌ بهره‌ گرفت‌. خلاقيت‌ در فضايي‌ آزاد و به‌ دور از هرگونه‌ اعمال‌ عقيده‌ و اجبار به‌ وجود مي‌آيد و آزادي‌ در انتخاب‌ موضوع‌ و نوع‌ قصه‌ زمينه‌ رشد خلاقيت‌ را فراهم‌ مي‌سازد و گرنه‌ انتخاب‌ از پيش‌ تعيين‌ شده‌ چنانكه‌ در كتاب‌ درسي‌ جديد سال‌ اول‌ دبستان‌ در چارچوبي‌ مشخص‌ و تكليف‌ شده‌ نه‌ تنها خلاقيتي‌ را به‌ وجود نمي‌آورد بلكه‌ توانايي‌ يادگيري‌ كودك‌ و نوجوان‌ را نيز به‌ هدر داده‌ و ميل‌ و رغبت‌ او را به‌ مطالعه‌ و يادگيري‌ نيز از بين‌ مي‌برد.





روانشناسان‌ و متخصصان‌ آموزش‌ و پرورش‌ بر اين‌ عقيده‌اند كه‌ شكل‌گيري‌ فرآيندهاي‌ عالي‌ ذهن‌ انسان‌ در دوران‌ كودكي‌ اگر در شرايط‌ آزاد و دموكراتيك‌ صورت‌ گيرند به‌ مكانيسم‌هاي‌ فعال‌ و نيرومندي‌ بدل‌ مي‌شوند كه‌ توسط‌ آنها فرهنگ‌ بشري‌ به‌ صورت‌ بخشي‌ از طبيعت‌ او در مي‌آيند و آن‌ را هماره‌ پويا و زنده‌ نگه‌ خواهند داشت‌. به‌ اعتقاد «سيمونويچ‌ ويگوسكي‌» كه‌ از مروجين‌ نظريه‌ محرك‌ پاسخ‌ درباره‌ رفتار كودك‌ است‌، تجزيه‌ و تحليل‌ پوياي‌ تركيب‌ گفتار و رفتار كودك‌ هم‌ در تاريخچه‌ رشد كودك‌ نقش‌ ويژه‌ دارد و هم‌ در تكوين‌ آن‌ منطق‌ خاصي‌ را طلب‌ مي‌كند. از نخستين‌ روزهاي‌ رشد،فعاليت‌هاي‌ كودك‌ در نظامي‌ از رفتار اجتماعي‌ معناي‌ خاص‌ خود را مي‌يابند و چون‌ داراي‌ هدف‌ مي‌شوند، با عبور از منشور محيط‌ كودك‌ منكسر شده‌ و تجزيه‌ مي‌شوند، اين‌ مسير از شي‌ء به‌ كودك‌ و از كودك‌ به‌ شي‌ء از فرد ديگري‌ كه‌ مي‌تواند، مادر، مربي‌، آموزگار، قصه‌گو و... باشد عبور مي‌كند. اين‌ ساختار درك‌ پيچيده‌ كودك‌ فرآيند رشدي‌ است‌ كه‌ در پيوند با تاريخچه‌ رشد فردي‌ و اجتماعي‌ او معني‌ و مفهوم‌ پيدا مي‌كند. همه‌ اين‌ فرآيندها از جمله‌ كاركردهاي‌ مغز هستند، كه‌ بايد برحسب‌ نظريه‌ علمي‌ تاريخ‌ جامعه‌ انساني‌ مورد مطالعه‌ قرار گيرند.




پس‌ بايد برنامه‌هاي‌ آموزشي‌ رسمي‌ و غيررسمي‌ «كودك‌ محوري‌» البته‌ نه‌ « كودك‌سالاري ‌» تهيه‌ و تنظيم‌ شوند. هدف‌ از اين‌ برنامه‌ها نيز مي‌تواند به‌ ترتيب‌ زير باشد:







۱- بالابردن‌ كيفيت‌ محتواي‌ قصه‌ها و مطالب‌ آموزشي‌ براي‌ كودكان‌ و نوجوانان‌.
۲- تشويق‌ و ترغيب‌ بيشتر كودكان‌ و نوجوانان‌ به‌ كسب‌ علم‌ و دانش‌ و اخلاق‌ اجتماعي.‌
۳- آموزش‌ چگونه‌ لذت‌ بردن‌ از كار و بهره‌وري‌ بيشتر از امكانات‌ يعني‌ ايجاد و تقويت‌ روحيه‌ و وجدان‌ كار.
۴- ارتقا و تكامل‌ درك‌ و شناخت‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ از زيبايي‌، يعني‌ تقويت‌ حس‌ زيبايي‌شناسي‌.
۵- ايجاد انگيزه‌ و برانگيختن‌ تمايلات‌ دروني‌ آنها با هدف‌ تحول‌ و تكامل‌ كودكان‌ به‌ انسانهايي‌ كامل‌ و در نتيجه‌ شهرونداني‌ واقعي‌ در سرزمين‌ ملي‌ و عضوي‌ فرهيخته‌ از جامعه‌ بزرگ‌ بشري‌.




از آنجا كه‌ جهان‌ هستي‌ پيوسته‌ در حال‌ دگرگون‌ شدن‌ است‌ و سير تحول‌ آن‌ از كهنه‌ به‌ نو است‌، تحول‌ هر پديده‌ يا فرآيندي‌ از شكلي‌ به‌ شكلي‌ از مرحله‌يي‌ به‌ مرحله‌يي‌ ديگر با پيروي‌ از قوانين‌ حاكم‌ بر تحول‌ پديده‌ها داراي‌ كنش‌ و واكنشي‌ متقابل‌ و پيوستگي‌ و همبستگي‌ متقابل‌ مي‌شود، نمود آنها نيز در زمان‌ و مكان‌هاي‌ متفاوت‌ در روندي‌ عيني‌ و گريزناپذير از ساده‌ به‌ سنجيده‌، از بسط‌ به‌ مركب‌، از كميت‌ به‌ كيفيت‌ از ذات‌ به‌ محص‌، از كثرت‌ به‌ وحدت‌ و از وحدت‌ به‌ كثرت‌ و بالاخره‌ از پست‌ به‌ عالي‌ است‌ و اين‌ روند هماره‌ وجود دارد و پيوسته‌ رو به‌ كمال‌ و تعالي‌ مي‌رود.




هنر قصه‌گويي‌ ناگزير براي‌ تبديل‌شدن‌ به‌ روش‌ آموزشي‌ خلاق‌ بايد از اين‌ قانون‌ پيروي‌ كند تا بتواند به‌ بازسازي‌ و نوسازي‌ خود بپردازد. چنين‌ دگرگوني‌ مي‌تواند هنر قصه‌گويي‌ را به‌ عنوان‌ كم‌هزينه‌ترين‌، ساده‌ترين‌ و در دسترس‌ترين‌ روش‌ آموزشي‌ براي‌ همه‌ دوره‌هاي‌ سني‌ حتي‌ سالمندان‌ تبديل‌ كند و اين‌ هنر مي‌تواند در همه‌ مكانها و در تمامي‌ فصول‌ سال‌ براي‌ آموزش‌ مفاهيم‌ علمي‌ و انتقال‌ تجربه‌هاي‌ با ارزش‌ زندگي‌ اجتماعي‌ مورد بهره‌برداري‌ عموم‌ قرار گيرد.




هنر قصه‌گويي‌ مي‌تواند با بهره‌گيري‌ از امكانات‌ موجود با تمامي‌ اشكال‌ گوناگون‌ خود، از خواندن‌ قصه‌، يا بيان‌ قصه‌ في‌البداهه‌ تا استفاده‌ از تصاويرو شكل‌ و عروسك‌ها و بازي‌ زنده‌ نمايش، فيلم‌ ... با توجه‌ به‌ نوع‌ پيام‌ يا محتواي‌ خود و متناسب‌ با شرايط‌ مخاطب‌ كاربردي‌ رسمي‌ و غيررسمي‌ داشته‌ باشد.

leila22a
03-12-2014, 08:28 AM
قصه گویی


در داستان ها معمولا واقعیت های زندگی و علمی با چاشنی تخیل در هم می آمیزند تا پیام به گونه ای دلنشین انتقال یابد.رویدادها و اوج ها ، فرودها و گره های داستان سبب کشش برای خواننده و جذاب او برای پیشگیری می شود.




برخی فواید قصه گویی



*افزایش قدرت تفکر ، گوش دادن و درک مطلب
* پرورش ذوق هنری
* آشنایی با میراث های فرهنگی
*انتقال تجربه ها و شناخت جنبه های مختلف زندگی
*درونی شدن ارزش ها
* پرورش خلاقیت
* ایجاد صمیمیت مربیان و والدین با دانش آموز
* آشنایی با حل مساله
* عمق بخشیدن به دانش ها و آگاهی ها
* ایجاد جاذبه ، تصویر سازی ذهنی ، انتقال حس و الگو سازی برای کودک
* عادت دادن کودکان به سخن گویی و اظهار عقیده که سبب زشد کلامی و شناختی می شود.




نمایش خلاق



نمایش خلاق ، روشی است برای تدریس که در آن از نمایش بهره می گیرند.
نمایشنامه و قوائد می باشند ، اما نمایش خلاق بدون رعایت قوائد رسمی ، بدون حفظ کردن متنی ، بدون چهر ه آرایی و صحنه آرایی اجرا می شود.
تصور کردن و وانمود بازی اساس نمایش خلاق می باشد.

در نمایش خلاق ، فرآیند کامل یادگیری وجود دارد و روشی مناسب برای تنوع بخشی به فعالیت های یاددهی - یادگیری است که شور و نشاط و تفریح را برای دانش آموزان جذاب و اثر بخش است.



ویژگیهای نمایش خلاق




*نمایش خلاق ، دانش آموزان را به فعالیت و همکاری وا می دارد.

* نمایش خلاق ، بر اساس داستان یا حادثه ای انجام می شود.

* دانش آموزان با اجرای نمایش خلاق ، مهارت ها و اطلاعات جدیدی را کسب می کنند.

* نیرو بخشیدن به قدرت تخیل خلاق و بیان دانش آموزان و تشویق آنها به فعالیت و تعامل گروهی از جمله هدف های نمایش خلاق است.

* نمایش خلاق دانش آموزان را آماده می سازد تا در شرایط مختلف ، حالات متناسبی را خلق الساعه جلوه گر سازند.

* نمایش خلاق برای تماشا ، لذت بردن و یادگیری دانش آموزان است نه دیگران.

* در نمایش خلاق ، کودکان خود را به جای اشخاص یا اشیاء می گذارند. نقش های گوناگون اجتماعی را دوباره سازی می کنند و می آزمایند. در نتیجه ، شناخت آنان از زندگانی افزایش می یابد.

* در نمایش خلاق مهارت های تازه ، تبادل نظر ، سازمان دادن مطالب ، تصمیم گیری ، مسئولیت پذیری و ... رو به رشد است.

* نمایش خلاق ، امکان پرورش مهارت گوش دادن ، زبانی و ... به وجود می آورد.