PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی بازی...



leila22a
03-12-2014, 03:50 PM
بازی تفكر كودک است

« چون كه با كودک ... » بقيه اش را مي دانيد. ما مكرر در كلاسهاي آموزشي، جلسه ها، گردهماييها، كتابها و نشريات ويژه معلمان، اين بيت دلنشين و پرمعني را مي شنويم و ميخوانيم. اما آيا تا به حال به ابعاد گوناگون زبان كودكي فكر كرده ايم، در واقع آيا ميدانيم اين زبان چگونه زباني است و چگونه بايد زبان بگشاييم كه كودكان حرفهاي ما را درك كنند؟ با كودكان به زبان هاي گوناگون مي توان حرف زد: زبان قصه، زبان شعر، زبان متل و ... اما بهترين و گوياترين زباني كه همه كودكان در سنين گوناگون و با بهره هاي هوشي متفاوت مي توانند آن را درك كنند، زبان بازي است.





بازي، جوهر زندگي و پنجره اي به دنياي كودك است. در بازي، كودكان استقلال دارند، نظر مي دهند و مشكلات خويش را حل مي كنند. بازي، مؤثرترين و پرمعناترين راه يادگيري كودكان است. هنگام بازي، كودك فكر مي كند، برنامه ريزي مي كند، راه هاي تازه اي مي يابد، تجربه مي كند، پرورش فكري، عاطفي، جسمي و اجتماعي مي يابد و ... بازي هايي كه در كلاس درس و محيط مدرسه و براساس برنامه هاي درسي و تحقق هدف هاي آموزشي و پرورشي و به شكل هوشمندانه و برنامه ريزي شده مورد توجه قرار گيرند، « بازي آموزشي » ناميده مي شوند و مي توان از آنها در فرايند ياددهي ـ يادگيري به شكل شايسته اي استفاده كرد.







مينا اشرفي مهابادي، آموزگاري است كه كاربرد بازي هاي آموزشي در كلاس او جايگاه خاصي دارد. صفحه فرهنگ و آموزش امروز با انديشه ها و تجربه هاي خانم اشرفي، هم بازي شده و در مورد بازي و بازي هاي آموزشي، با وي به گفت وگو نشسته ايم.


















به نظر ميرسد براي شروع بحث، ارائه تعريفي از بازيهاي آموزشي مناسب باشد.






تعريفي دقيق و قطعي براي بازي و بازي هاي آموزشي وجود ندارد. نظريه هاي كلاسيك درباره بازي كه به قبل از جنگ دوم جهاني برمي گردند، از بازي به عنوان تخليه انرژي مازاد، تفريح، پيش تمرين و... ياد كرده اند، اما پژوهش هاي سال هاي اخير نشان داده اند، بازي هاي آموزشي در تجزيه و تحليل فكري و سازمان دادن كوشش هاي خودآگاهانه براي متكامل فكر كردن بسيار مؤثرند. همچنين علماي تربيت معتقدند: استفاده از تحرك به عنوان وسيله اي براي كمك به كودكان، در از ميان بردن مشكلات يادگيري بسيار مؤثر است.





آيا شما بازي هاي آموزشي مورد استفاده خودتان را از قبل طراحي مي كنيد و يا هنگام كار با دانش آموزان، به صورت بداهه آنها را به كار مي بريد؟ به عبارت ديگر مي خواهم بپرسم، بازي هاي آموزشي در طرح درس از پيش نوشته شما چه جايگاهي دارند؟





معمولاً همه بازي هاي آموزشي با برنامه ريزي خاص و براي نيل به هدف هاي درسي طراحي مي شوند. اين بازي ها براي سهولت انتقال مفاهيم آموزشي و تسهيل روند ياددهي ـ يادگيري فراگيران به كار مي روند. براي من اين طور بوده كه غالباً جرقه اوليه طراحي هر بازي آموزشي، به وسيله گروه ها و يادگيري آموزشي فراگيران در يادگيري يك مفهوم ذهني زده شده است. از بازي هاي آموزشي در جايگاه هاي گوناگوني در فعاليت هاي آموزشي و پرورشي كلاس هايم استفاده مي كنم، مثلاً به هنگام ايجاد انگيزه براي شروع تدريس، استفاده از راهبردهاي ياددهي ـ يادگيري، به كار بستن ارزشيابي تشخيص، فعاليت هاي پس از تدريس، ارزشيابي پاياني و حتي تعيين تكليف. همچنين، علاوه بر اين كه با برنامه از پيش تعيين شده به كلاس مي روم، ولي گاهي اوقات با توجه به شرايط خاص فكري دانش آموزان، اتفاقات خاص كلاس و يا نظرات جالب و خلاقانه دانش آموزان طرح بازي را تغيير مي دهم و هنگام اجرا آن را كامل تر يا به شكلي جديدتر و حتي با طرح خاص ديگري كه مطلوب نظر بچه ها و البته مبتني بر هدف هاي درس باشد، تبديل مي كنم. در واقع دانش آموزان من، هميشه بهترين مكمل براي بازي هاي آموزشي ام بوده اند.





همراهي بچه ها با كاربرد بازي هاي آموزشي در كلاس درس چگونه است. آيا اين كار شما باعث نمي شود، بچه ها درس را جدي نگيرند و همه درسها را به نوعي شبيه درس ورزش و يا هنر و كاردستي ببينند.


جديت در تدريس اين نيست كه ما در جايگاه معلم هميشه با ديواري خاص از دانش آموزان خود فاصله بگيريم يا دانش آموزان هميشه مثل انسان هايي بي روح، ساكت و آرام و بي تحرك، به حرف هاي ما گوش بدهند. مگر نه اين است كه ما مي خواهيم، فراگيرانمان را به هدف هايي آموزشي برسانيم و يادگيري صورت بگيرد، پس چرا از دنياي ذهني آنها وارد نشويم؟ چرا خود دانش آموزان با دنياي بازي، اطلاعات خود را بهتر پردازش نكنند و به معنا و مفهوم درس پي نبرند؟ جديدترين تحقيقات نشان مي دهند، بازي هاي آموزشي جديت، اهتمام، تصميم گيري، حل مسئله، همكاري و ابتكار در يادگيري كودكان را افزايش مي دهند. وحشت بزرگ همه همكاران آموزگار در همين است كه احساس مي كنند، با استفاده از بازي هاي آموزشي، تدريس و كلاس درس، جايگاه خود را از دست مي دهند و به شخصيت معلم خدشه وارد مي شود. در صورتي كه اگر اول براي معلم و سپس براي دانش آموزان، جايگاه بازي هاي آموزشي و هدف هاي آن بيان شود، نه تنها مشكل برانگيز نيست، بلكه دانش آموزان هيچ مرز و فرقي ميان اين فعاليت ها و ديگر فعاليت هاي آموزشي قائل نخواهند شد. من در تجربه هاي عيني خود اين مسئله را به خوبي لمس كرده ام و ديده ام بچه ها به هيچ عنوان سوءاستفاده نمي كنند.





آيا تاكنون تلاش كرده ايد به نوعي بازي هاي آموزشي را از كلاس هاي درس به منزل دانش آموزان خود بكشانيد؟ در واقع آيا دنبال كاربرد عملي بازي هاي آموزشي در زندگي بچه ها هم هستيد؟





يكي از دغدغه هاي ما آموزگاران اين است كه دانش آموزان در منزل مفاهيم آموزش را تكرار و تمرين كنند و وقت خود را بيهوده هدر ندهند. معمولاً دانش آموزان زرنگ و باهوش، اين كار را به طور مستقيم با مطالعه درس ها و تكرار تمرين ها انجام مي دهند. ولي مشكل ما با دانش آموزان ضعيف، با ضريب هوشي پايين و بي حوصله است كه معمولاً وقت خود را با فعاليت ها و بازي هاي بي هدف مي گذرانند. ارائه بازي هاي آموزشي از طريق آموزگار باعث مي شود، بدون اين كه از دانش آموزان خواسته شود، اين بازي ها را در منزل و با خواهر و برادر و اقوام خود تكرار كنند و غيرمستقيم درگير مفاهيم آموزشي شوند. در حين همين تفريح و تفنن است كه مفاهيم و نكات اصلي درس تكرار و تثبيت مي شوند. در واقع، اغلب تدريس هايي كه من با استفاده از بازي هاي آموزشي ارائه مي كنم، نوعي ياددهي ـ يادگيري در هم تنيده هستند و كمتر با اين كارها، در تثبيت يادگيري مشكل داشته ام.





از بازيهاي آموزشي، در ارائه تكليف به دانش آموزان خود چگونه بهره مي گيريد؟





در بيشتر تكاليف من، به نوعي استفاده از بازي وجود دارد كه تكرار محض بازي در منزل، ساخت وسايل بازي، بازي گروهي با اعضاي خانواده و در ميهماني ها، از آن جمله اند. براي مثال، در پايه چهارم اجراي بازي حباب صابون و حل تمرينات ضرب چند رقم، بازي فايده هاي شخم زدن زمين كه توأم با حركات ساده بدني است، ساخت وسايل پازل نقشه ناهمواري هاي ايران در پايه پنجم، ساخت كيسه كسرها و خاله بازي كردن با كسرهاي كوچك تر و مساوي و بزرگ تر از واحد، قايم باشك بازي و مساوي كردن سه كسر با مخرج نامساوي، نمايش بازي گروهي شكل سه حالت ماده در پايه پنجم، ايستادن به شكل سلول در پايه چهارم، برخي از نمونه هاي تكاليفي هستند كه بچه ها به شكل بازي انجام مي دهند.





ببينيد، مثال هايي كه شما مي زنيد، خيلي شخصي و قائم به فرد هستند. در واقع اگر فرد ديگري بخواهد آنها را در كلاس خود اجرا كند، بايد از جزئيات بازي شما و سناريوي اجرايي آن آگاهي داشته باشد و اين امكان پذير نيست، مگر با مستندسازي و ماندگار ساختن تجربه ها از طريق ثبت و ضبط بازي ها و يا نگارش سناريوي آنها و يا حتي فيلمبرداري از توضيحات شما درباره شيوه ها و مراحل اجرايي هريك از اين بازي ها. آيا تاكنون تلاشي براي مستندسازي و نگهداري تجربه هاي خود در زمينه هاي بازي هاي آموزشي كرده ايد؟





تا امسال اين كار را نكرده بودم. ولي وقتي در جايي خواندم كه در مورد كتاب هاي سابق علوم دوره ابتدايي كه قريب ۳۳ سال در كشور ما تدريس شدند، حتي يك مجموعه تجربه مستندسازي وجود ندارد، تصميم گرفتم شرح بازي هاي خودم را در دفترچه اي بنويسم و قيد كنم كه هركدام مناسب چه درسي است. از اين گذشته، شنيده ام براي شركت در طرح معلمان پژوهنده هم، بايد تجربه ها ثبت و ضبط شوند. به همين خاطر الآن سعي دارم شيوه استفاده از بازي هاي آموزشي را به همراه دهها بازي كه خودم در كلاس هايم انجام مي دهم، مكتوب كنم تا اگر خواستم، به راحتي بتوانم در طرح معلمان پژوهنده شركت كنم.



استقبال اوليا از طرحهاي شما چگونه است؟




اوليا، چون به طور مستقيم در جريان بازخورد روند اين يادگيري هستند تا به حال بسيار خوب استقبال كرده اند و تمايز كلاس امسال فرزندشان با سال هاي قبل را در اين مي دانند كه فرزندشان با ذوق و شوق فراوان از درس جديد و بازي تازه اي كه ياد گرفته است، سخن مي گويد و اعضاي خانواده و اقوام را نيز درگير كار مي كند. اوليا مي گويند، حتي گاهي مجبوريم با او بازي كنيم تا مطالب درسي برايش تكرار شوند.





آيا با منابع آموزشي و پژوهشي در مورد بازي و بازي هاي آموزشي آشنا هستيد؟




تا آنجايي كه من دنبال كرده ام، مطالب خيلي كم و پراكنده اي وجود دارند و كمتر در اين زمينه كار شده است. تنها چند كتاب ترجمه شده را شاهد هستيم كه به بازي پرداخته اند. البته كتاب درباره درماني بيشتر موجود است. « از جمله منابع مي توانم به بازي و رشد كودك» تاليف مك لكان ترجمه محمدعلي احمدوند، « بازي و رشد »، ترجمه مهدي قراچه داغي، « بازي هاي آموزشي قبل از دبستان »، تاليف مصطفي مقدم و مرحوم منوچهر تركمان اشاره كنم. در كتاب يادگيري فعال ترجمه خانم فروغ تن ساز نيز خيلي جالب و متناسب با سن دانش آموزان، برخي بازيهاي آموزشي ارائه شده اند. همچنين در مركز آموزش عالي فرهنگيان دارالفنون تهران، پايان نامه اي ديدم كه كار خانم فهيمه شمالي و براي دريافت مدرك كارشناسي بود. در اين پايان نامه، صد بازي آموزشي مربوط به دوره ابتدايي جمع آوري شده است.








مزاحم بازی بچه‌ها نشويم








علاقه مندي كودك به بازي نشانه سلامتي اوست و اگر كودكي بازي نكند بايد به سلامت او مشكوك و به فكر درمانش بود.






"زهره سلطاني " كارشناس امور روانشناسي در اين‌باره مي‌گويد: بسياري از خانواده‌ها، بازي و نقاشي‌هاي كودكان را يك نوع سرگرمي مي‌دانند، در حاليكه بازيها جنبه‌هاي آموزش زندگي و سازندگي نيز دارد. وي افزود : بسياري از والدين بازي را براي كودكان خود نوعي عيب و حتي مايه خجالت مي‌دانند در حالي كه بازي به كودك اين فرصت را مي‌دهد تا به تقويت جنبه‌هاي جسمي، ذهني، رواني، و عاطفي خود بپردازد و اصول اخلاقي و اجتماعي را بخوبي فرا گيرد.






وي با اشاره به اينكه دختران در بازي اغلب مادر بودن و پسرها پدربودن را تجربه مي‌كنند، گفت: همين بازيهاي كودكانه مسووليت پذيري، برخورد با كودكان و حتي مهمان داري را به آنان مي‌آموزد. وي افزود: به همين دليل نبايد مانع از بازي كودكان شد و يا به اجبار به ديگر كارها مجبورشان كرد بلكه بهتر است با مشاركت در برخي از بازي‌ها آنها را همراهي كنيم. سلطاني، اضافه كرد: ضرورت بازي كودكان و بازي كردن باآنها در هفت سال اول زندگيشان ازسوي صاحب نظران توصيه مي‌شود.








دكتــــر " مختار ملك پور " عضو هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علوم پرشكــــي اصفهان نيز گفت: بازي موجب رشد كـــودك از نظر جسمي و تقويت پنج حس او مي‌شود. وي با اشاره به اينكه بازي حس كنجكاوي كودك را بر مي‌انگيزد، افزود : بازي، به كــــودك قدرت ابتكار مي دهد و روحيه جمع گرايـــي، بـــرقراي رابطه، مقاومت در برابر مشكلات، پذيرش اختلاف سليقه‌ها و اعتماد به نفس را بوجود مي اورد. وي اضافه كرد: قـــوانين، مقررات و اصول اخلاقـــي بازي هاي دسته جمعي، وسيله خوبـــي است تا طفل با رعايت آن، رعايت اصـــول انضباطي و اخلاقي در زندگي اجتماعـــي را فــــرا گيرد.










وي گفت: كودك هنگام بازي فرصت‌هايي را بدست مي‌آورد تا تمايلات عاطفي خود را متعادل سازد و بازي شيوه زندگي را به كودك آموخته و وي را تحريك مي كند كه براي رسيدن به هدفش، چگونه نقشه بكشد. وي افزود: بازي هر كودك،تا حد زيادي روحيات، افكار، تمايلات و عواطف او را نمايش مي‌دهد و والدين مي‌توانند با دقت در بازي ها، فرزندانشان را از نظر اخلاق و علاقه‌ها بهتر بشناسند. وي تصريح كرد: بازي براي كودك يك نياز طبيعي است و مانند نفس كشيدن براي حيات وي ضرورت دارد و والدين نبايد ازبازيگوشي‌هاي فرزندانشان نگران باشند. چنانچه كودكي در خردسالي بازيگوش و پرتلاطم باشد در بزرگسالي از بردباري، خويشتن داري، مقاومت و پايداري برخوردار خواهد شد.








نقش بازی در يادگيری








بازي فعاليتي غير جدي و تفريح و فرار از تنهايي است كه كودك يا حتي نوجوان از خود نشان مي دهد بازي مختص يك دوره از زندگي نمي باشد بازي براي سنين مختلف فرد ممكن است معني و مفهوم و ارزش و اهميت خاص مهمي داشته باشد. با توجه به معني و مفهوم آلپورت يعني فرد سالم كسي است كه بتواند فعالانه كار كند، بازي كند و دوست بدارد. آيا اين فعاليتها در هر شرايطي به وجود مي آيد با بررسي چند مود از شرايط بازي به اين پرسش پاسخ خواهيم داد.






طبيعـــت بــــــازي




طبيعت بازي شامل مكان اشياء غير جانداري است كه كودكان خود را با آنها مشغول مي كنند در حيوانات به جزء انسان ها بازي به معني حركت شديد جسمي مانند اين سود آن سود و بدن به دنبال هم دويدن و درگير شدن با يكديگر است.






در حيوانات به ندرت پيش مي آيد كه خود را با اشياء غير جاندار مشغول كنند اما در انسانها بر عكس بازي به صورت استفاده از اشياء فيزيكي انجام مي شود و كودك و نوجوان با رشد جسمي و فكري خود از اين اشياء به طور نمادين و الگو استفاده مي كنند و سعي مي كنند مانند آنها عمل كنند به چيزهايي از خود به آنها ياد بدهند مانند پيروي كردن از عروسك ها و روبات هايي كه مطابق انسان حرف مي زنند و حركت مي كنند و كارهايي انجام مي دهند. از نظر اجتماعي در كودكي بازي به صورت انفرادي، در سه سالگي به بازي موازي يعني بچه ها در كنار هم به تقليد از يكديگر به بازي مي پردازند ( مانند محيط مهد كودك ) سپس در چهار و پنج سالگي به بازي واقعاً اجتماعي مي انجامد.






طبقـــــه بنــــدي هاي بــــازي




كوشش هاي بسياري به عمل آمده تا بازي كودكان را بر حسب مضمون و محتواي آن طبقه بندي كنند اما يكي از راههاي شناخت آنها به ۴ مقوله اصلي مي باشد يعني كاركردي، تخيلي، پذيرا و سازنده.






بازي كاركردي به معني مهارتي كه معمولاً تا حدي خام و ناپرورده است مانند پاكوفتن يا كف زدن يا خنديدن مي باشد . بازي تخيلي معمولاً در دومين سال زندگي آغاز مي شود و مستلزم خيال پردازي و رفتار خيالي است كودكان به خود يا اشياعي كه با آنها بازي مي كنند نقش ويژه اي مي دهند مثلاً با يك عروسك به عنوان يك كودك واقعي رفتار مي كنند كمي پس از آن بازي پذارا كه در اين دوره به گوش كردن به داستان ها يا كارتون ها رغبت نشان مي دهند در پايان سال دوم زندگي بازي سازنده آغاز مي شود كه كودك در اين دوره به چيدن مكعبات و خانه سازي مانند اينها مشغول مي شوند و يا به نقاشي و بازي با گل، آب و شن و ماسه و عوامل طبيعي ديگر كشش پيدا مي كنند به اين ۴ مقوله، مقوله پنجمي مي توان افزود كه به آن بازي همراه با مقررات است كه در محيط كودكستان بيشتر رخ مي دهد.






بــــــازي و يادگيــــــــري




شكي نيست كه كودكان از طريق بازي ياد مي گيرند براي كودك پيش دبستاني ممكن است هيچ فرقي بين آنچه كه بزرگسالان آن را كار تلقي مي كنند و بازي كودكان وجود نداشته باشد كمك به پدر و مادر در كارهاي خانه يا در باغ و باغچه براي كودك شكل از يك بازي است كه با بازي كردن با اسباب بازي ها و ... فرقي ندارد. همچنين بازي مي تواند پشتيباني قوي براي فعاليت باشد كه كودكان را در موقعيت هاي مختلفي قرار مي دهد و به آنها فرصت مي دهد كه با رويداد ها آشنا شوند.






بازي مي تواند محركي براي يادگيري اجتماعي باد چنان كه وقتي عده اي بازي مي كنند در مي يابند كه چيزي براي آنها خوشايند و چه چيزي نا وشايند است هر چه دوره بازيبه كودك دادهشود مانند دسترسي به وسايل هاي بازي و عوامل طبيعي و هر چه وسايل بيشتري براي دستكاري يا ئسايلي براي طراحي و نقاشي وجود داشته باشد نسبت به كودكي كه كمتر ميدان بازي كردن به آن داده شود با سرعت بيشتري ياد مي گيرد و تعامل اجتماعي مي يابد همچنين از قدرت هوشي بالاتري برخوردار خواهد بود.






بـــــــــازي و بـــــــرنامه درســـــــــي




در اين قسمت به بررسي استفاده ي بهينه از بازي در برنامه درسي مي پردازيم . روشن است كه مربيان مهد كودك و كودكستان و معلمان مدارس ابتدايي بيشتر با چهر مقوله ي اول بازي كه به آنها اشاره كرديم سر و كار داريم و مربيان مدارس و راهنمايي و دبيرستا نها به مقوله ي پنجم ( مسابقه ) بيشتر علاقه مند هستند.






بازي در كودكستان نيز بخش عمده ي از برنامه ي درسي است اگرچه مربيان مهد ها با جنبه هاي لذت بخش و شادي آور بازي كاملاً آشنا هستند هدف آنها از بازي فراهم ساختن نوع تجربه هايي براي كودكان است كه به شكل هاي مطلوب تر يادگيري نيز مي انجامد و از آنجا كه مربيان كودكان سنين بالاتر با مربيان مهدها چندان تفاوتي ندارند مي توانيم بگويم آنچه در كودكستان ها و آمادگي ها را از مدارس جدا مي كند شيوه هاي آموزش است تا هدف هاي آموزشي. وظيفه مربي در مهدها ارائه فعاليت هايي است كه جنبه بازي داشته باشند وظيفه ديگر او اين است كه به كودكان كمك كند تا خود را كاملاً در آن فعاليت ها غرق كنند.






ســــاختمند كــــردن بــــازي كــــودكان




مسئله اي كه پيش مي آيد ميزان ساختمند كردن بازي كودكان توسط معلم است يعني تا چه اندازه بايد الگوي معمولي در راهنمايي بازي كردن به كودكان ارائه شود كه به طور مشخص براي آشنا كردن آنان با مهارت ها وروش هاي ذهني قابل تَمَبُز طراحي شود. وقتي كودك از كودكستان به آمادگي مي رود درجه و ميزان رسميت برنامه زمان بندي شده آشكار تر و تأكيد بر روي بازي كاهش مي يابد در اين زمان اوضاع و شرايط يادگيري در سطح گسترده انجام مي شود و آنچه در محيط آمادگي ياد داده مي شود مهم تر و در سطح پيشرفته تري انجام مي شود.






ورزش




از كلاس درس بيرون مي آييم و به زمين ورزش مي رويم ورزش تنها براي رشد جهاني و سلامتي بدن مفيد است بلكه رشد شخصيت نيز سودمند است. اگر ورزش براي رشد شخصيت سودمند باشد اين دليل محكمي است براي گنجاندن آن در برنامه آموزشي زيرا آموزش و پرورش علاوه بر تعليم و تربيت و رشد شخصيت و اخلاق تأكيد مي كند در نوجوانان بازي هاي مسابقه اي به عنوان بازي هاي هايي نگاه مي شود كه سود اجتماعي دارند. اين بازي ها هم مي توانند اوقات فراغت را به طور كامل پر كنند و هم اندام نوجوان را پرورش مي دهند و از اين رو موجب سلامت جسماني و رواني آنان شوند همچنان مي توانند راهي براي گردهمايي مردم باشد كه از اين طريق فرصت هايي مانند عملكرد و پشتيباني متقابل فراهم مي آيد وقتي اين مزيت ها كاملاً درك و فهم شوند ممكن است ارزش بازي نه تنها براي نوجوانان و بزرگسالان نيز شناخته و پذيرا شود.






بازيهـــــــــــاي كامپيـــــــــوتـــــــــ ـري




در دنياي حاضر عملاً استفاده از كامپيوتر فعاليتي رايج و پر طرفدار براي بازيها و سرگرمي هاي حرفه اي و تفريحي به ويژه در ميان پسران محسوب مي شود بازي با كامپيوتر بيشتر اوقات موجب كناره گيري از تماس و برخورد اجتماعي مي شود كه پيامدهاي اجتماعي آن نه تنها موجب يادگيري اجتماعي و رشد مهارت هاي ارتباطي است بلكه از نظر رشد حساسيت نسبت به احساسات و نيازهاي ديگران نيز پيامدهايي به دنبال دارد . مثلاً در بين بعضي از كودكان و مشاري از نوجوانان اعتياد به آن ديده مي شودكه موجب نگراني است و اين خود دليلي است براي اينكه به آن موضوع توجه بيشتري شود اما بازيهاي كامپيوتري جنبه ي مثبتي نيز دارند صرف نظر از برخي از لذت هايي كه كودكان و نوجوانان از برنامه ها و بازي هاي آن مي برند اين بازيها مي توانند به رشد برخي مهارت هاي فكري و ذهني كمك فراوان كنند.






موقعيت در اين بازي ها مي تواند عزت نفس و اعتماد به خود در كودكان يا نوجوانان را تقويت كند و موجب نگرشي مثبت به يادگيري رسمي تر كامپيوتر شود. بهترين توصيه اي كه عقل سليم پيشنهاد مي كند اين است كه بازي هاي كامپيوتري نبايد جاي فعاليت اجتماعي كودك يا نوجوان را بگيرد. انتخاب بازي ها بايد با شناخت گسترده اي انجام شود به طوري كه كودك يا نوجوان زمان زيادي را بي دليل صرف فعاليت هايي نكند كه بيش از اندازه به استمرار فعاليت هاي تكراري يا خشونت فيزيكي بيش از اندازه اي را به نمايش بگذارد.









بازی کودکان









مقـــدمـــه:




انسان نياز به حرکت و جنبش دارد و بازي بخش مهمي از اين نياز است. هر فرد براي رشد ذهني و اجتماعي خود، نيازمند انديشه و تفکر است و بازي خمير مايه اين تفکر و انديشه است. آمادگي جسمي و روحي براي مقابله با مشکلات بخشي از فلسفه ي بازي کودکان است، بنابراين، بازي هر چه گسترده تر، پيچيده تر و اجتماعي تر باشد کودک از مصونيت رواني بيشتري برخوردار مي شود. کشف دنياي اطراف بخش ديگري از فلسفه بازي است که کودک حس کنجکاوي خود را از اين طريق ارضا مي کند. بازي تن و روان کودک را ايمني مي بخشد و مسؤوليتهاي اجتماعي و اقتصادي را که در آينده بايد بدون کشيد به او مي آموزد. کودک با بازي کردن موقعيتي بدست مي آورد تا اعتقادات، احساسات و مشکلات خود را پيدا کند و مهارتهاي زندگي را بياموزد." رابرت وايت" ميگويد: «ساعات زيادي را که کودکان صرف بازي مي کنند نمي توان به هيچوجه تلف شده تلقي نمود، بازي ممکن است شادي بخش باشد ولي در دوران کودکي يک کار جدي است ». بدون ترديد بازي بهترين شکل فعاليت طبيعي هر کودک محسوب ميشود.






تعـــــريف بـــازي :




به هرگونه فعاليت جسمي يا ذهني هدفداري که به صورت فردي يا گروهي انجام پذيرد و موجب کسب لذت و اقناع نيازهاي کودک شود، بازي مي گويند.






نقش بازي در رشـــد اجتماعـــي کـــودک:






موجب ارتباط کودک با محيط بيرون مي شود و دنياي اجتماعي او را گسترش مي دهد.

موجب شکـــوفايـــي استعدادهاي نهفته و بروز خلاقيت مي شود.

همکاري ، همياري و مشارکت کــودک توسعه مي يابد.

با رعايت اصول و مقــــررات آشنا مي شود.

همانند سازي با بـــــزرگسالان را مـــــي آموزد.

با مفهــــوم سلسله مــــراتب آشنا شده و آنــــرا رعايت مي کند.

رقابت را مي آموزد و شکست را بطور واقعــــي تجربه مي کند.

قدرت ابراز وجود پيدا مي کند و از ترس، کمرويـي و خجالت بيهوده رها مي شود.

حمايت از افــــراد ضعيف را مـــي آموزد.







نقش بازي در رشــد عاطفـــي کــــودک:











































نياز به بـــرتري جويــــي را ارضا مي کند.




























موجب ابراز احساسات، عواطف ، ترس ها و ترديدها ، مهر و محبت ، خشم و کينه و نگراني ها مي شود.

تمايل به جنگجويــي و ستيـــزه گــــري را کم مي کند.

« برون نگــــري» کــودک را افــزايش مي دهد.





نقش بـــازي در رشد جسمـــي کـــودک :


































مـــوجب رشد هماهنگ دستگاهها و اعضاي مختلف بدن مي شود.




























باعث تقويت حواس کــــودک مي شود.

نيـــرو و انرژي بدن را به بهتـــرين شکل مصرف مي کند.

کـــودک به تــوانمندي هاي فکـــري و بدني خود آگاهـــي پيدا مي کند.





نقش بــــازي در رشد ذهنــــي کـــودک :







در يادگيــــري زبان نقش بسزايــــي دارد.

در رشــــد هـــوشــــي کـــودک بسيار مؤثــــر است.

با مفاهيــــم ساخت، فضـــا و شکــــل آشنا مـــــي شــود.

رفتــارهاي هـــوشمندانه کـــودک تقويت مي شود.

موقعيت استفاده از قوه تخيل در کـــودک به وجود مي آيد.

زمينه بهتـــــري بـــراي تفکــــر فـــراهم مي کند.





انــــواع بازي هـــا:




کودکان روحيات متفاوتي دارند و با توجه به ويژگيهاي خود، بازيهاي مختلفي را تجريه مي کنند. عواملي که در انتخاب نوع بازي کودکان دخالت دارند عبارتند از : تفاوتهاي فردي، ميزان سلامتي، سطح رشد جسمي و حرکتي، بهره هوشي، جنسيت، خلاقيت، فرهنگ خانواده و موقعيت جغرافيايي بر همين اساس بازي به انواع گوناگون تقسيم مي شود:




۱- بـــازي هاي جسمــــي :




از قديمي ترين نوع بازيهاست، به ابزار مخصوص نيازمند است ، هم به صورت انفرادي و هم به صورت گروهي انجام مي شود، براي مصرف انرژي اضافي بدن و نجات يافتن از خستگي و کسالت بسيار مفيد است و رفتارهاي ناآرام و پرخاشگري توأم با عصبانيت کودک را کاهش مي دهد.




۲- بــــازي هاي تقليــــــدي :




کودک به تقليد نقش هايي مي پردازد که آنها را باور کرده است. معمولاً بهترين شخصيت ها براي شروع ايفاي نقش ، والدين، برادران ، خواهران و دوستان هستند. کودک از ايفاي نقش آنان لذت برده و تجربه کسب مي کند. در دوره ي دبستان بيشتر نقش معلمان را تقليد مي کند، در حالي که در دوره ي نوجواني از تقليد رفتار بزرگسالان دوري مي کند و به تقليد رفتار همسالان مي پردازد که اين خود آغازي است براي هماهنگي و همسو شد با گروههاي اجتماعي و ايفاي نقش هاي واقعي زندگي.




۳- بـــازي هاي نمايشــــي :



کودک در تقليد از بزرگترها از لباس و وسايل مخصوص آنها نيز استفاده مي کند، مانند پسر کوچکي که کت پدر را به تن کرده، عينک او را به چشم مي زند و يا دختر بچه اي که کفش پاشنه دار مادر را پوشيده و به زحمت راه مي رود.




۴- بــــازي هـــــاي نمــــادي:




زماني که کودک دستيابي به ابزار و وسايل مورد نياز خود را غيرممکن مي بيند، نيازها و آرزوهاي خود را با استفاده از وسايل نمادين و از طريق بازي بيان مي کند. براي مثال بر تکه اي چوب سوار شده، اين طرف و آن طرف مي رود، مانند اين که سوار بر اسبي شده و آن را هدايت مي کند. اين نوع بازي ها يکي از بهترين شيوه هاي بازي درماني محسوب مي شوند.




۵- بــــازي هاي آمــوزشـــي :




مهمترين وسيله آموزش کودک ، استفاده از وسايل بازي مناسب است، مانند مکعب هاي چوبي که کودک با جور کردن و دسته بندي کردن آنها مي تواند با مسائل اساسي اما ساده و آسان رياضي آشنا شود. از خانه ي کوچک اسباب بازي براي آشنا کردن کودک با واقعيت هاي موجود زندگي مي توان استفاده کرد. بازي هاي آموزشي موجب تقويت حواس و رشد قواي ذهني و اجتماعي کودک مي شوند، به شرط آن که سعي کنيم کنترل اصلي بازي در اختيار کودک باشد و جهت و مسير آن را او تعيين کند.




۶- بــــازي هاي خلاقيتـــــي :




کودک از طريق به وجود آوردن چيزي، عقايد و احساساتش را اظهار مي کند ، مانند نقاشي، موسيقي ، خميربازي، شن بازي و يا استفاده از لغات که او را قادر مي سازد تا در آينده داستان شعر و نمايشنامه بنويسد.




تـــوصيه هايـــي بــــراي والــــديــــن :




۱- به بازي کـــودکان اهميت دهيم، زيرا زندگي آنها در بازي، شکل واقعي به خود مي گيرد.

۲- تلاش کنيم تا بازيهاي کودکان متناسب با فرهنگ و ارزشهاي خانواده باشد.

۳- با دقت در تفکرات خلاق و پويايي کودکان در حال بازي مي توانيم با چگونگي شخصيت آنها بيشتر آشنا شويم.

۴- در بازي کودکان دخالت نکنيم اما راهنما و کمک کننده خوبي باشيم.
۵- با همبازي شدن با کودکان راه دوستي ها را باز کنيم و راه پنهان کاري هاي دوره نوجواني را ببنديم.

۶- کاري کنيم که بازي به صورت تجربه اي لذت بخش در ذهن کودک باقي بماند.

۷- بـــراي متوقف کردن بازي از امـــر و نهي استفاده نکنيم.

۸- با توجه به روحيه ي کنجکاو کودک، به گونه اي او را راهنمايي کنيم که به تفکر مثبت و انديشه خلاق و سازنده دست يابد.

۹- مراقب باشيم که محيط بازي موجب آسيب جسمي، فکري و يا رواني نشود.

۱۰- در انتخاب نوع بازي، به سن ، جنس و توانايي هاي فرزندمان توجه کنيم.

۱۱- نوع و مدت زمان بازي فرزندمان را طوري کنترل کنيم که از فشارهاي هيجاني و روحي بيش از حد دور باشد( به ويژه بازي هاي رايانه اي).

۱۲- بـــراي انتخاب الگوهاي صحيح، زمينه مناسبي را براي بازي هاي تقليدي کـــودکانمان فراهم نماييم.

۱۳- از محدود کـــردن کـــودک در هنگام بازي بپــرهيـــزيم.

۱۴- وسايل بازي را مناسب سن و رشد جسمي و ذهني کودک تهيه کنيم.

۱۵- آداب اجتماعي و چگونگي رفتار با ديگران را ضمن همبازي شدن با کودکان مي توانيم به صورت غيرمستقيم به آنها بياموزيم.

۱۶- به مطالب و نحوه ي بيان کودکان در بازي به خوبي توجه کنيم، زيرا احساسات و مشکلات زندگي واقعي آنها در بازي منعکس مي شود.

۱۷- براي انتخاب همبازي هاي خوب، فرزندمان را غير مستقيم راهنمايي کنيم، زيرا رفتارهاي يک همبازي خود تأثير بسيار مثبتي در آينده ي او خواهد داشت.

۱۸- اگر در حضور فرزندمان با وسايل موجود در خانه براي او اسباب بازي (ماشين ، عروسک و ...) بسازيم، ارتباط عاطفي ميان ما و کودکانمان تقويت خواهد شد.

۱۹- براي تقويت حس همکاري و مسؤوليت پذيري فرزندمان با او توافق کنيم که پس از بازي، اسباب بازي هاي خود را جمع کرده و سرجايش بگذارد و گرنه دفعه بعد اجازه استفاده از آنها را نخواهد داشت.

۲۰- از فرزندمان بخواهيم که اجازه دهد تا همبازي هايش از اسباب بازي هاي او استفاده کنند، زيرا اين کار موجب تقويت حس نوع دوستي و تسهيل در ارتباط با ديگران مي شود.

۲۱- اسباب بازي گران قيمت ممکن است وسيله بازي مفيدي نباشد. هنگام خريد توجه داشته باشيم که اسباب بازي بايد بتواند قدرت خلاقيت و سازندگي فرزندمان را رشد دهد. وسايل بازي جورکردني، پازل ها، خميربازي، گل رس و .... اسباب بازي هاي مناسبي به شمار مي روند.

۲۲- اگر کودکان در هنگام بازي با هم اختلاف پيدا کردند اجازه بدهيم خودشان مشکل را حل کنند. در صورتي که اختلاف تشديد شود فقط آنها را از هم جدا کنيم و هرگز از يکي از طرفين ، جانبداري نکيم.

۲۳- در محيط هاي بازي گروهي مثل زمين بازي کودکان در پارک ها، اجازه دهيم بچه ها با هم دوست شوند و بازي کنند، از وارد شدن به محيط بازي کودکا بپرهيزيم.

۲۴- از همبازي شدن کودکان با افراد بزرگتر از خود به ويژه «نوجوانان و جوانان» اکيداً جلوگيري کنيم.

۲۵- کودکان همواره نيازمند بازي هستند، پس اسباب بازي هاي مناسب هر مکان را همراه خود داشته باشيم.

۲۶- کودکان بايد به مجموعه اي از بازي هاي جسمي، اجتماعي، عاطفي و ذهني بپردازند. هنگامي که فقط يکي از بازي ها را انجام مي دهند(مثلاً بازي هاي رايانه اي) از رشد اجتماعي، جسمي و عاطفي محروم شده و احتمال بروز عصبانيت و پرخاشگري در آنها افزايش مي يابد.






آخــــر اینکـــه :

« بــازی دنيای کــــودکان است، با دنيـــای کــــودکان بازی نکنيد. »

















خلا نشاط و تحرک در بازی كودكان







با چشمان زيباي پر جست و جو همه جا را زير نظر مي گيرند گاهي سر و صدا و شلوغي شان صداي همسايه ها را در مي آورد اما از تماس حس و حال كودكي اگر فقط همين قيل و قال كردن كودكانه را هم از آنها بگيرند درگير چه باقي مي ماند تقرببا هر روز موقع رفتن به محل كارم آنها را مي بينم كه دورن پارك كوچك و جمع و جوري جلوي مهد كودك نزديك پارك پخش شده اند يا درگوشه اي نشسته اند و حرفهاي كودكانه رد و بدل مي كنند اما كمتر انها را مشغول بازيهايي مي بينيم كه بيشتر وقت دوران كودكي هم نسل هاي ما را مي گرفت زو، گانيه، رنگ به رنگ حتي لي لي و هفت سنگ ما البته مي دانستيم اين بازيها را از چه كساني بايد ياد بگيريم از بچه هاي بزرگتر اما اغلب كودكان امروزي اين بازيها را بلد نيستند شايد مربي ها ترجيح مي دهند كودكان را به حال خود بگذارند و پدر و مادر ها هم براي عقب نماندن از قافله مدرنيته اين بازيها را در شان كودكان خود نمي دانند. اما بازي كردن توانايي هايي را تقويت مي كند كه براي موفقيت در زندگي مهم است مانند ريسك كردن تمركز و برنامه ريزي شيوه كار بنابراين كودكان حتي در بازيهاي به ظاهر بي اهميت اغلب درسهاي مهمي مي آموزند.





دكتر فاطمه قاسم زاده مدرس دانشگاه و روانشناس مي گويد بازي براي همه گروههاي سني هم در يادگيري و آموزش آنها نقش دارد و هم در شكل گيري روابط عاطفي و اجتماعي كودكان تاثير مي گذارد. در سالهاي قبل از مدرسه ياد گيري از طريق بازي انجام مي شود و در سنين بالاتر بازيها همچنان در يادگيري كودكان تاثير مي گذارد فقط شكل و نوع بازيها و علاقه مندي آنها تغيير مي كند متاسفانه چه در خانواده و چه بيرون خانواده جنبه هاي مثبت بازي را كمتر مي بينيم خانه ها آپارتماني شده اند و بچه ها در سنين پايين از بازيهاي پر تحرك محرومند كه اين مساله هم در سلامت جسمي آنها اثر مي گذارد و هم در رشد عاطفي و اجتماعي شان و اختلالات رفتاري نظير كم توجهي ناتواني در يادگيري اضطراب را به وجود مي آورد.







در مدارس هم به دليل كمبود فضا با همين مشكل مواجهيم ندويدن را ه نرفتن و كم تحركي در مدرسه هم مشكلات ديگري براي دانش آموزان ايجاد مي كند. يك مثال جالب برايتان بزنم در مركز مشاوره اي كه من همكاري مي كنم دانش آموز كلاس دوم ابتدايي از طرف مدرسه معرفي شده كه به نظر معلمان مدرسه داراي اختلالات رفتاري بود وقتي او را ديدم معلوم شد كه چون حياط مدرسه اي كه درآن درس مي خواند به قدري كوچك است كه او به راحتي در ساعت هاي زنگ تفريح نمي توانسته راه برود بدود و جست و خيز كند به همين دليل با سينه خيز از ميان بچه ها عبور مي كرده و از اين طرف حياط به آن طرف مي رفته و معلم ها به نظرشان مي آمده اين دانش آموز داراي مشكل رفتاري يا اختلال اصلي در كمبود فضاي مدرسه بوده من در كل برداشتم اين است كه بچه هاي ما از ثمرات مثبت بازيها بي نصيب شده اند.
























جاني نيومان يك لهستاني بود زماني كه همسالان او در حال بازي با توپ بودند او بيشتر وقت خود را صرف رياضيات مي كرد و كتاب معروف او تئوري بازي و رفتاري اقتصادي پيشگام نوعي نگرش جديد به بازي در اقتصاد سياست و زندگي روزمره شد جاني در سال 1956كتاب رايانه و مغز را نوشت و كمتر از سه دهه بعد از مرگ جاني نسل جديد رايانه ها وارد خانه هاي مردم شد و نوع زندگي و حتي بازيها نيز تغيير پيدا كرد اينك بازيهاي رايانه اي جايگزين بازيهاي سنتي شده اند.
























دكتر نوش آفرين صدا روانشناس كودك مي گويد درست است كه برخي از بازيهاي رايانه اي در خلق و آفرينش و بالا بردن قدرت تخيل كودكان تاثير مي گذارد اما تعداد بيشتر بازيهاي موجود در بازار فوق العاده خشن هستند در اين بازيها كودك خود را در نقش يك آدمكش مي بيند و اين كه چگونه ديگران را به قتل برساند و بعد با يك جعبه كمك هاي اوليه تن مجروح خود را مداوا كند اين مسائل كه در بازيهاي خشن مطرح مي شوند به مراتب مخرب تر از فيلم هاي دست چندم هاليوودي است كه در هر ثانبه يك يا چند نفر نقش بر زمين مي شوند و اتفاقا در كشور ما تلاش زيادي براي جلوگيري از ورود و پخش آنها مي شود باز كفشم پاره شد اگر مادرم اين را ببيند حتما حسابي خدمتم مي رسد، توپ به آهستگي به طرفش آمد يكي جيغ مي زند شوت كن و او بي محابا شوت مي كند كفش و توپ با هم به آسمان مي روند توپ روي ديوار غلتي مي خورد آرام و آهسته همه چشم ها متوجه توپ چرمي است همه نگرانند توپ به آرامي از روي ديوار به خانه اي مي افتد كه قتل گاه توپهاي بچه هاست يك بد شانسي آن هم در بعد از ظهر گرم و طولاني تابستان. مرد صاحبخانه بيرون مي آيد نعره مي كشد بچه ها هر كدام به گوشه اي مي خزند توپ چاقو گلدان شمعداني شكسته و كفش پاره اي كه به گوشه اي افتاده چشمان زل زده اي كه از پشت آنها مي توان به يك چيز پي برد ادامه بازي زماني نه چندان دور بچه ها دور هم جمع مي شوند گانيه هفت سنگ زو فوتبال و .. بازي ها و دل مشغولي هاي خيلي از آنها بود هر چند اين بازي ها هنوز هم در فرهنگ بازي بجچه هاي مناطق محروم شهرها جاي خود را دارد اما در بيشتر خانواده ها بازي هاي دسته جمعي جاي خود را به وسايل عجيب و غريب الكترونيكي داده اند.
























نسل اول بازي هاي رايانه اي به نام آتاري از 14 سال پيش وارد خانه هاي ايراني شد و تا امروز با 2 پلي استيشن ادامه دارد علاوه بر اين انواع بازي هايي كه به طور معمولي مي توان آنها را انجام داد سر به صدها هزار نوع بازي مي گذارد كه دل مشغولي عده زيادي از كودكان و نوجوانان و حتي بزرگسالان شده است دكتر اكرم ابراهيم كافوري روانشناس مي گويد تحقيقات نشان مي دهد كه بچه ها به شدت در حال چاق شدن هستند چون تحرك ندارند ما مي دويديم گر گم به هوا بازي مي كرديم اما بچه ها همه الان در آپارتمان هستند بازي هاي رايانه اي يا بازي هاي نشسته انجام مي دهند اين بازي هاي رايانه اي هم كشش زيادي در بچه ها ايجاد مي كند و گاه 11 تا 12ساعت پشت كامپيوترمي نشينند. قوز پيدا مي كنند و ده ها مشكل جسمي ديگر در آينده بر ايشان به وجود مي آيد از طرفي بازي هاي خشن كامپيوتري خشونت را به بچه ها مي آموزد اما بازي هاي ما خيلي آرامتر بود و جنبه هاي خشن نداشت البته يك مقدار هم پدر و مادر در اين قضيه مقصرند قديم ها در خانواده ها تعداد بچه ها زياد بود و براي اين كه از سر و صداي آنها خلاص شوند بچه هاي را توي كوچه مي فرستادند و فقط موقع ناهار يا شام پيدايشان ميشد اما الان بچه ها تعدادشان كم است پدر و مادر ها مراقبت شان زياد است ترجيح مي دهند بچه ها را توي خانه نگه دارند با رايانه اي بازي كنند اما توي كوچه نروند الان پدر و مادر خيلي حساس هستند اما قديم اينطور نبود البته آن موقع محيط هم تا اين حد ناامن نبود بنابراين پدر و مادر ها با خيال راحت بچه را رها مي كردند در كوچه .
























خود من يادم مي آيد فاصله مدرسه ابتدايي تا خانه ما خيلي زياد بود كلاس اول ابتدايي اين فاصله را تنها مي رفتن و مي آمدم اما حالا دم درمدرسه بچه ها را از اتومبيل پياده مي كنند درست است كه اين طوري كمتر خطري بچه ها را تهديد مي كند اما در فرآيند يادگيري آنها و در اعتماد به نفسشان اختلال ايجاد مي شود . وقتي ما بچه بوديم براي تابستان لحظه شماري مي كرديم وقتي آخرين امتحان را مي داديم توي كوچه بوديم با يك توپ پلاستيكي و بيشتر بچه هاي كوچه در شوت زدن با هم مقايسه مي گذاشتيم صبح تا شب فقط ظهر ها و قبل از اين كه پدرم از بازار بيايد مي شد مرا در خانه ديد عاشق فوتبال بودم خودم را آن موقع جاري اوزه بيو مي ديدم اصلا شما اوزه بيو را مي شناسيد عجب اعجوبه اي بود هنوز هم بچه ها فوتبال بازي مي كنند اما توپ چرمي ولي ديگر كمتر مي توان كودك يا نوجواني رادر حال بازي منچ و مار و پله و اسم و فاميل ديد .
























دكتر فاطمه قاسم زاده مدرس دانشگاه و روانشناس مي گويد به هر حال بچه ها انواع بازي ها را نياز دارند در زندگي امروزه نمي توان به بچه ها گفت سراغ بازي هاي كامپيوتري نروند اما دادن شناخت به آنها خيلي هم است واقعيت اين است كه امتيازاتي كه بازي هاي قبل داشت اين بازي هاي جديد ندارند تحرك عنصر اصلي بازي هاي سنتي ما بود ولي بازي هاي كامپيوتري اين تحرك را ندارند آن بازي اصلا رقابت آميز نبودند بچه ها احساس تنش نمي كردند پياژه عالم بزرگ تعليم و تربيت كودك معتقد بود كه بازي فعاليتي براي بچه ها به شمار مي رود كه به خودي خود خوشايند و دلپذير است در حالي كه الان بيشتر بازي ها رقابتي و برد و باختي است كه به جاي ايجاد شادي و تنش بين آنها به وجود مي آورد ضمن اين كه بازي هاي گذشته بيشتر گروهي انجام مي شد و اين به رشد اجتماعي بچه ها بسيار كمك مي كرد اما بازي هاي امروزي انفرادي شده اند همان طور كه گفتم منظور من اين نيست كه بچه ها بازي هاي رايانه اي نكنند بلكه بايد جايش محفوظ باشد اما تمام وقت فراغت و سرگرمي كودك يا نوجوان به آن اختصاص پيدا نكند. واقعا دو تا دگمه دو تا جوي استيك مي تواند جاي توپ فوتبال چرمي يا پلاستيكي و آسفالت داغ و غرغر همسايه ها را بگيرد يا وقت آن نشده كه دولت و خانواده ها قدم به پيش بگذارند و شرايط مناسب براي احياي بازي هاي سنتي و حتي توليد بازي هاي جديد براي كودكان فراهم كنند .
























جايگاه بازیهاى كامپيوتـرى در رشد كـودک















درگفتگو با محمود صادقى











روانشنـــــــاس و استـــــاد دانشگـــــــــاه





















طبق يك روش آموزشى در غرب، از دهه ۷۰ به بعد، در كشور هاى اروپايى بخصوص آلمان، مواد درسى تا سال چهارم دبستان، به طور رسمى به آنها آموخته نمى شود، بلكه حين بازى تدريس مى شود. هدف بازى در مدارس آنها، تنها براى بردن نيست بلكه هدف هاى تربيتى و آموزشى را دنبال مى كند، ولى امروزه بازى هاى جديدى به بازار آمده كه يكى از اهدافش غلبه بر محيط است: بازیهاى كامپيوترى! «محمــود صادقــى»، روانشناس و استاد دانشگاه در گفت وگوى حاضر به تبعات مثبت و منفى بازى كامپيوتــرى اشاره مى كند و آنها را از نقطه نظر روانشناســى مورد تحليل و بررسى قرار مى دهد.







براساس قانون جديد درايالت فلــوريداى آمريكا، فروش بازى هاى كامپيوتــرى خشن به كودكان، يك جرم درجه سه محسوب مى شود. آيا مى توان حكم جـــرم را در مورد يك بازى مجاز دانست؟






يكى از جنبه هاى مؤثر در فرايند رشد، بازى است. «ژان پياژه» روانشناس كودك معتقد است: «بازى، تفكر كودك است.» اين جمله از يك طرف، شأن و منزلت بازى و از طرف ديگر فلسفه وجودى بازى را عنوان مى كند. بازى، اولين و بديهى ترين چيزى است كه كودك با آن مواجه است. هر سنى، بازى خاص خودش را مى طلبد و اين موضوع بر مى گردد به ميزان رشد يافتگى هر كودكى كه بنابه سن خاص، به بازى متناسب و خاص خود پرداخته است يا نه.بازى هاى كامپيوترى نيز در دنياى امروز، باوجود پيامد هاى متفاوتى كه از آن ناشى مى شود، وسيله اى براى سرگرم كردن بچه ها به مدت طولانى شده است و هيچ سن خاصى هم نمى شناسد. در حالى كه «راجرز» روانشناس معتقد است كه يك سرى از بازى ها، بايد در سن خاص خودش صورت گيرد؛ و اين يك نياز است.






يك سرى بازى هاى سنتى در فرايند رشد كودك به شكل مثبت آن مؤثر است و فرايند رشد را تسهيل مى كند، در بعد هيجانى و احساسى كودك مؤثر است و حتى در بعد فيزيكى و جسمانى او تأثير مى گذارد كه بعد ها به شكل ورزش در مى آيد. پس چرا در مورد بازى هاى كامپيوترى، چنين قانونى تصويب مى شود؟






ملاحظه مى كنيد كه در بازى، كودك فرصت آشكار كردن خودش را پيدا مى كند، در واقع بازى زمينه اى را مهيا مى كند كه كودك به شكل دلخواه خودش را آشكار كند. از طرف ديگر آزادسازى انرژى است كه در نفس بازى صورت مى گيرد. ولى بدين معنا كه انرژى آزاد شده در حين بازى، دوباره به شكل بهينه، وارد ارگانيسم شده، انرژى روانى را مضاعف مى كند و شور و شوق و هيجان به محيط اطراف را به فرد درگير بازى مى بخشد. همچنين بايد به تخليه هيجانى اشاره كرد كه مجال آن در بازى فراهم مى شود. كودك، هيجانات فشرده و تراكم و حتى فشار هايى را كه به هر دليل در او جمع شده در حين بازى، بر روى ابزار يا خود بازى تخليه مى كند و عواطف و احساسات و هيجانات ديگرى بروز مى يابد. ولى در بازى هاى كامپيوترى، بر انگيختگى هيجانات به نوع ديگرى اتفاق مى افتد، تا آنجا كه استفاده كنندگان از اين بازى ها، گاهى، به علت استفاده بيش از حد، خود را در دنياى واقعى، جاى قهرمانان اين بازى ها مى گذارند و دست به اعمال پرخاشگرانه و حتى جنايتكارانه مى زنند. به همين دليل است كه چنين حكمى در يكى از ايالات آمريكا براى فروش بازى هاى كامپيوترى خشن، تصويب مى شود.



همانطور كه شما اشاره كرديد امكان بروز هيجانات و احساسات مى تواند عامل مثبتى در رشد محسوب شود، ولى حالا منظورتان از برانگيختگى هيجانات كه به نوع ديگرى دربازى هاى كامپيوترى اتفاق مى افتد چيست؟



تخليه هيجانى يكى از اثرات مثبت هر بازى است ولى بازى هاى كامپيوترى كه به برانگيختگى هيجانى فرد دامن مى زند مى تواند خطرناك باشد. بدين ترتيب كه بازى هاى كامپيوترى، بر اثر هيجاناتى كه در فرد ايجاد مى كند، ارگانيسم محركات زير آستانه اى را تحريك مى كند. اغلب اوقات فرد آن چنان در بازى حل مى شود و مسائل جارى حاكم در بازى را دريافت مى كند كه همگى در بخش ارگانيسم زير آستانه اى روانى او تلنبار مى شود و بعد بر اثر كوچكترين محركى، همه آنچه در زير آگاهى ارگانيسم جمع شده را به سطح آگاهى مى آورد و آنجاست كه ممكن است دست به اعمال خشونت آميز بزند.



از طرف ديگر، در بازى كامپيوترى، از آنچه كه عينى، تجربى و واقعى نيست، فاصله دارد، لذا درگيرى او نيز در حين بازى درگيرى واقعى نيست، در حالى كه در بازى گروهى، مثلاً قايم موشك، خود بچه ها نقش دارند و مى توانند سطح ارتباطاتشان را با دوستانشان تشخيص دهند، اما در بازى هاى كامپيوترى، خود فرد تنهاست و تسلط تام به بازى دارد و مى تواند يك قسمت را بار ها و بار ها تكرار كند تا برطرف مقابل غلبه كند و پيروز شود و نتيجه بازى را آنگونه كه خودش مى خواهد رقم بزند، لذا سطح هيجانى او به حد بالاى خود رسيده كه همان دامن زدن به برانگيختگى هيجانات است. البته كه هيجانات نقش تعيين كننده اى در بهداشت و سلامت روان دارند ولى در بازى هاى كامپيوترى و بالاخره خشن، به شكل ديگرى است.



فرد دربازى هاى كامپيوترى، مهاربازى را به دست مى گيرد و در عين آنكه با واقعيت ها فاصله گرفته، خودش را جايگزين شخصيت هاى مهار ناپذير وقوى مى كند كه اين خود باعث برانگيخته شدن هيجاناتش مى شود. اين برانگيختگى بعد از اتمام بازى در او مى ماند و در عالم واقع، وقتى بخواهد به حالت تعادل برگردد، بين آنچه از خودش به عنوان يك موجود مهار ناپذير و قوى در بازى ساخته و آنچه واقعاً هست، تضادى مى بيند و همين تضاد نقطه شروع مشكلات رفتارى بعدى را به دنبال مى آورد.



زيرا تضاد احساس گناه روانى را در فرد دامن مى زند و پيامد اين احساس، اضطراب را شكل داده و اضطراب هم، رفتار هاى اضطراب آميز چون فحاشى، درگير شدن، آزار رساندن و حتى منزوى شدن و افسردگى ترك تحصيل و... را به دنبال مى آورد. تصويرى كه از خودش به عنوان فردى قوى و دور از دسترسى ديگران در ذهنش ساخته، وقتى در عالم واقع قرار مى گيرد و در مقطعى كه بايد به نظم و قانون كلى تن در دهد ديگر زير بار نمى رود چون هنوز آن برانگيختگى هيجانى و تصورات ذهنى از خودش، در ذهنش باقى است. لذا از قوانين سرباز مى زند. تبعات چنين احساسى، هم متوجه خود فرد است و هم متوجه محيط پيرامون او.






فكر نمى كنيد همه تحليل هايى كه ارائه شد، بستگى به نوع بازى كامپيوترى دارد كه فرد درگير آن است؟





بى شك همين طور است. بسيارى از بازى هاى كامپيوترى مثل بازى شطرنج طرف مقابل را به فكر كردن، انديشيدن و حتى تفكر خلاق سوق مى دهند. به عبارتى تبعات مثبت اين بازى ها را در شكل موجه آن نبايد فراموش كرد. بازى هاى كامپيوترى، مهارت هاى چشم و گوش را بالا مى برند، تا آنجا كه بتوانند كاملاً هماهنگ با هم كار كنند. از طرف ديگر عكس العمل هاى سريع و بموقع را در او تقويت مى كند و تصميم گيرى عقلانى و آنى را به او ياد مى دهند. همچنين تخليه هيجانى ولى در حد مطلوب نيز مى تواند يكى ديگر از اثرات مثبت اينگونه بازى هاى كامپيوترى باشد.






كدام يك از بازى ها در كل، مى تواند نتايج مثبتى را كه ذكر كرديد به نحو مطلوب ترى براى فرايند رشد برآورده كنند؟






يكى از مفاهيم بسيار مهم در روانشناسى كه به مقوله بازى مربوط مى شود، تجربه دست اول است. منظور از اين تجارب اين است كه بچه هايى كه امكان درگير شدن با طبيعت را دارند، از تفكر انتزاعى بسيار بالايى در بزرگسالانى برخوردارند، زيرا مى توانند در محيط وسيع و در عين حال عينى و واقعى، تجاربى را به دست بياورند و عناصر لازمه را براى رشد يك تفكر انتزاعى و خلاق بيابند. نمونه بارز آن در جوامع امروزى و پيشرفته، بازى در پارك ها و فضا هاى سبز است، ولى تفاوت آن با دامن طبيعت در اين است كه در پارك ها، محدوديت هايى وجود دارد كه محيط را مصنوعى مى كند. همچنين در بازى هاى گروهى و واقعى، اعتماد به نفس بچه ها بالا مى رود و از همه مهمتر به بچه ها ياد مى دهد و كمك مى كند تا پيروى از قوانين و چگونگى رعايت نوبت ديگران را ياد بگيرند، برد و باخت را بياموزند و خود را با ديگران هماهنگ كنند و به آن ها احترام بگذارند. روابط گروهى را تجربه مى كنند تا جايگاه خود را در گروه پيدا كنند و براى تثبيت شدن آن، تلاش مى كنند. عقايد و افكارشان به چالش كشيده مى شود تا در نهايت واقعيت هاى ملموس اجتماعى را درك كنند.



براى مثال بازى گل كوچك كه يك بازى گروهى است، نقش مهمى در ميزان اجتماع پذيرى بچه ها دارد و به آن ها يادآورى مى كند كه هر فرد نقش و وظيفه اى دارد كه اگر خوب انجام ندهد، شكست مى خورد. شور و شوق و هيجانى كه در بازى هاى كامپيوترى تنها در مقطعى پيش مى آيد، زود هم از بين مى رود، ولى در بازى هاى فردى و گروهى واقعى، تمام اين شور و شوق و هيجان كه لازمه رشد اجتماعى است، بمدت طولانى اتفاق مى افتد. در بازى هاى جمعى، بچه ها در جريان قوانين حاكم بر بازى قرارمى گيرند تا بايد ها و نبايد ها را در يك قالب كلى انضباط بفهمند و بعد ها آن را در اجتماع، در سطح كلانش تعميم دهند كه خود به خود موجب مشاركت اجتماعى آن ها مى شود. در حالى كه در بازى هاى كامپيوترى، اگر هم به قوانين حاكم پى مى برد و آن ها را رعايت مى كند، صرفاً براى آن است كه بتواند پيروز شود، يك پديده در روانش شكل مى گيرد، مبتنى بر اينكه من مى توانم غالب شوم، ولى در مواجهه با رعايت نظم و انضباط حاكم بر جامعه، اغلب سر باز مى زند.






مى خواهم اينجا گريزى بزنم. شما در صحبت هايتان به رشد بعد فيزيكى و جسمانى در بازى اشاره كرديد كه بعد ها به شكل ورزش در مى آيد،آيا مى توان ورزش را نوعى بازى تلقى كرد؟






خير. بازى با ورزش، تفاوت ماهوى دارد. اگر چه بين بازى و ورزش، رابطه خوب و مستقيمى برقرار است و بعد فيزيكى بازى در آينده به ورزش تبديل مى شود، ولى بدان معنا نيست كه با ورزش بتوان كاركرد هاى بازى را كه ذكر كردم، تأمين كرد، لذا نبايد اين دو را با هم اشتباه گرفت.


















بيشتر بازى هاى كامپيوترى واقعى نيست، تصاويرى با رنگ هاى مصنوعى و صدا هاى ساختگى، ولى در پس همين ظواهر، عامل جذابى در اينگونه بازى ها وجود داردكه نوجوانان و جوانان را تا اين حد به خود مشغول مى كند. اين عامل چيست؟





هيجان بازیهاى كامپيوترى از يك سطح بسيار بالاى هيجانى برخوردارند. با توجه به گرافيك، موزيك و طراحى آن، حتى مى توانند بزرگسالان را هم ساعت هاى متمادى به خود مشغول كنند. ولى در بازى هاى ديگر هم مى توان اين هيجان را يافت. رست است، ولى سطح هيجانى به اين شدت نيست. در بازى هاى جمعى، فرد مجبور است كه براى شركت در بازى، به نظم حاكم بر بازى تن دردهد و بسيارى از قوانين را رعايت كند، لذا هيجاناتش تا حدى مهار مى شود، ولى در بازى كامپيوترى هر نوع اقدامى را مى تواند براى تسلط به بازى انجام دهد، در نتيجه هيجاناتش به حد بالاى خود مى رسد. بخصوص موزيكى كه در حين بازى پخش مى شود، در بالا بردن هيجان مى تواند بسيار مؤثر باشد، در حالى كه بيشتر بازى هاى گروهى، فاقد موزيك است. همچنين رنگ آميزى تند و تحريك كننده اى كه براى طراحى اين نوع بازى ها به كار مى گيرند، عالم خيال انگيزى را دوچندان مى كند، ضمن اينكه ترس در اين فضا بسيار لذت بخش است. تحليل دقيق روانشناسى، در اين مورد وجود دارد كه عامل ترس، اضطراب را دامن مى زند و در كاركرد بعضى غدد، تغييراتى به وجود مى آورد، در حالى كه در بازى هاى واقعى، چنين ترس و هيجان و اضطرابى تا به اين سطح وجود ندارد.


















علت رواج بازى هاى كامپيوترى در جامعه بخصوص جوامع جهان سوم كجاست؟ اگر قسمى از تبعات اينگونه بازى ها، پرخاشگرى و به هم ريختن نظم اجتماع است، اين ها همه معلول علت اند، علت كجاست؟




اين بازى ها محصول جوامع صنعتى، پيشرفته، متمدن و رشديافته است. فرهنگ آپارتمان نشينى و اصولاً فرهنگ شهرنشينى با محدوديت هاى خاص خود، باعث شده كه روابط گروهى در بازى ها، ديگر مثل سابق شكل نگيرد و رواج اين نوع بازى ها افزايش يابد. امكان كنترل محال است. نمى توان جلوى پويايى علم و تكنولوژى را گرفت، ولى مى توان فرهنگسازى درست براى بهبود انجام داد. بدين ترتيب كه به صورت گزينشى، بازى هايى را رواج داد كه تبعات مثبتى چون فكر كردن و پرورش تفكر خلاق را به همراه دارند. مطمئناً پيامد هايى كه يك بازى فوتبال يا شطرنج براى افراد دارد، خيلى متفاوت با پيامد هايى است كه از بازى «نبرد در زندان هاى آلمان» حاصل مى شود.

















مى گويند واقعه ۱۱ سپتامبر، بازتاب فيلم هاى خشن و جنايتكارانه بود كه از تلويزيون كشور هاى غربى پخش مى شد. با توجه به چنين نظريه اى، به نظر شما آيا بازى هاى كامپيوترى خشن و جنگى نيز مى تواند داراى چنان تبعاتى باشد؟



در مقام مقايسه بين اين دو رسانه، بايد يك تحقيق علمى صورت بگيرد، ولى در حد تئورى مى توان گفت كه از آنجا كه تلويزيون به يك منبع قابل وثوق وصل است و كاملاً در دسترس بوده و همگانى است، لذا اعتماد بيشترى را جلب مى كند و تأثيراتش هم بيشتر است. از طرف ديگر مانورى كه در تلويزيون مى بينيم، كمتر در بازى هاى كامپيوترى است، زيرا آدم هاى درگير در فيلم هاى تلويزيونى، آدم هاى واقعى اند و از همه مهمتر در فيلم هاى تلويزيونى، امكان دستكارى و گزينش وجود ندارد، هيجانى كه از مشاهده يك فيلم خشن به بيننده دست مى دهد، تخليه نمى شود، لذا اين هيجان انباشته شده، ممكن است در اجتماع به شكلى بروز كند و نتايج بدى به بار آورد، در حالى كه در بازى هاى كامپيوترى در درجه اول، آدم هاى درگير در بازى واقعى نيستند و در درجه دوم امكان تسلط وجود دارد. اگر فرد در يك نبرد كامپيوترى، مى ميرد و مغلوب مى شود، ولى اين امكان وجود دارد كه آنقدر آن بازى را تكرار كند تا يك بار هم غالب شود. بدين ترتيب اغلب اوقات مى تواند هيجانات برانگيخته شده ناشى از بازى را در خود بازى تخليه كند .

leila22a
03-12-2014, 03:53 PM
http://www.padratoosdairy.com/images/9011/vvvkidsplay0022.png
- مقدمه

انسان نیاز به حرکت و جنبش دارد و بازی بخش مهمی از این نیاز است. هر فرد برای رشد ذهنی و اجتماعی خود، نیازمند اندیشه و تفکر است و بازی خمیر مایه این تفکر و اندیشه است. آمادگی جسمی و روحی برای مقابله با مشکلات بخشی از فلسفه ی بازی کودکان است، بنابراین، بازی هر چه گسترده تر، پیچیده تر و اجتماعی تر باشد کودک از مصونیت روانی بیشتری برخوردار می شود. کشف دنیای اطراف بخش دیگری از فلسفه بازی است که کودک حس کنجکاوی خود را از این طریق ارضا می کند. بازی تن و روان کودک را ایمنی می بخشد و مسؤولیتهای اجتماعی و اقتصادی را که در آینده باید بدون کشید به او می آموزد. کودک با بازی کردن موقعیتی بدست می آورد تا اعتقادات، احساسات و مشکلات خود را پیدا کند و مهارتهای زندگی را بیاموزد.\" رابرت وایت\" میگوید: «ساعات زیادی را که کودکان صرف بازی می کنند نمی توان به هیچوجه تلف شده تلقی نمود، بازی ممکن است شادی بخش باشد ولی در دوران کودکی یک کار جدی است ». بدون تردید بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب میشود. تعـــــریف بـــازی : به هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفداری که به صورت فردی یا گروهی انجام پذیرد و موجب کسب لذت و اقناع نیازهای کودک شود، بازی می گویند

2- نگاه اجمالی

کودکان جهان اهل هر کجا و از هر ملیت و مذهبی و هر قوم و قبیله‌ای که باشند، نیاز به بازی دارند و بازی می‌کنند. فراموش نکنیم که بزرگسالان هم گهگاهی و از روی تفنن چنین نیازی را حس می‌کنند. حتی حیوان هم نیاز به بازی دارد. پس می‌گوییم آدمیان در هر سن و سالی که باشند، بازی می‌کنند. پیر ، جوان ، نوجوان و کودک فرقی نمی‌کند. هر کس قسمتی از وقت شبانه روز خود را صرف بازی و تماشا می‌کند تا لحظه‌ای از رنج جهان بیرون و دنیای جدی را فراموش کند. اما دنیای جدی کودک همان دنیای بازی است.
کودک با بازی بزرگ می‌شود، تحول می‌یابد و به سمت کمال می‌رود. کمال جسمی ، کمال عقلی و کمال احساسی. این تغییرات و این تکامل ممکن است از چشم پدر و مادر و نزدیکان کودک دور بماند. اما از دیده روان شناسان و محققان این زمینه ، بویژه آنان که برای معرفت روح و روان کودک در تلاشند دور نمانده است.

3- تاریخچه بازی

بازی از آغاز حیات آدمی با او همراه بوده است. زیرا بازی جزئی از حیات او است. بنابراین قدمت بازی با پیشینه بوجود آمدن آدمی یکی است. طبعا همچنانکه سابقه زندگی انسان به دو بخش پیش از تاریخ و دوره تاریخی تقسیم می‌شود، بازی هم سابقه‌اش به پیش از تاریخ می‌رسد. چون آدمی در طول حیات خود با دگرگونیها همراه بوده است، طبعا بازی هم که ساخته و پرداخته آدمی است، دگرگون شده و پاره‌ای از انواع آن به مرور زمان از میان رفته است و پاره‌ای دیگر کمال یافته و قسمتی هم در تحول ایام بوجود آمده است.
بی شک انسان نخستین با تشکیل اجتماعات بدوی خود به بازی‌های دسته جمعی از قبیل تقلید حرکات و صدای آنها چه هنگام حمله و فرار ، چه موقع برخوردهای دوستانه و یا تکرار اعمال خود در هنگام شکار یا جنگ با دشمن به صورت رقص یا هنگام پرستش ارواح و نیروهای مرموز و خدایان نوعی بازی نمایشی داشته‌اند که آنها را سرگرم می‌کرده و از این فعالیتها لذت می‌برده‌اند. نوع دیگری از بازی که مورد توجه انسان نخستین بوده است، ظاهرا باید بازی با سنگ و چوب ، درخت و با حیوانات به عناوین مختلف میان آنها رایج بوده باشد. طبعا بازی با همین مواد او را به ساختن و تعبیه وسایل زندگی رهنمون شده است.

4- نخستین نظریه‌های بازی

4-1- نظریه کارایی یا نیروی اضافی
بازی فعالیتی است که انرژی مازادی را در انسان ، بویژه در کودکان وجود دارد، و می‌توان آنها را برای فعالیتهای سازمان یافته استفاده کرد، بکار می‌گیرد.
4-2- نظریه تنش زدایی (رفع خستگی و تجدید نیرو)
بازی نیروی مصرف شده را به روشهای دیگر جبران می‌کند. یعنی تن آدمی پس مدتی کار و فعالیت خسته کننده به نوعی فعالیت که بتواند بوسیله آن به نوعی آرامش برسد، یعنی بازی ، نیاز دارد.
4-3- نظریه تکرار و سیر تکاملی (تجدید فعالیتهای نیاکان)
هال اعتقاد دارد که کودکان بازی می‌کنند تا صحنه و محتویات موقعیتها و فعالیتهای نیاکان خویش را که بر حسب نیاز زندگی آنان تولید شده است، تجدید کنند. از آنجا که کودکی برای تصفیه اعمالی که آدمی از آن بی نیاز می‌شود، بهترین دوره است، این تجدید فعالیت در آن دوره صورت می‌گیرد.
4-5- نظریه پیش تمرینی
از نظر کار گروس بازی عبارت است از رفتار غریزی. زیرا سرگرم شدن کودک به بازی امری است غریزی و صورتی از رفتار رشد یافته‌تری است که نباید آن را در آینده بکار برد.
4-5- نظریه تخلیه یا پالایش یا آرام کردن احساسات زیان بخش
بنابراین نظریه بازی ، بخصوص بازی‌های مبارزه‌ای و پرتحرک برای تهی سازی احساسات سر کوفته و انباشته شده بکار برده می‌شود.
4-6- نظریه جبران
کودک در ارتباط با مسائل پیرامون خود ، سعی می‌کند، اگر با مقاومتی روبرو گردید و تنشی در او ایجاد شد، این تنش را به خوبی ابراز کند.
4-7- نظریه دهلیز فعالیت‌های غریزی
بازی همچون دهلیزی است که غرایز کودک از آن سر در می‌آورند. به این معنی که کودک از طریق بازی با عروسک غریزه مادری خود را نشان می‌دهد و بوسیله بازی‌های جنگی ، غریزه جنگاوری خود را آشکار می‌سازد.
4-8- نظریه البوی تاندیک
برای برقرار کردن زمینه اعمال سازمان یافته آینده کودک هیچ نیازی به پیش تمرین نیست و برای دست یافتن به اعمال سازمان یافته رشد عصبی و اندامی کفایت می‌کند. او چنین اعتقاد دارد که دوران کودکی موجب پیدایش بازی است. به عبارت دیگر بازی یکی از فعالیت‌های ویژه دوران کودکی است و معتقد است که بازی نوعی پویایی و تحرک دوران کودکی است.
4-9- نظریه دینامیک
در نظریه‌های دینامیک علت‌های بازی کودکان بررسی نمی‌شود. زیرا در این نظریه‌ها بازی به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفته شده است و محور بحث عبارت از توضیح درباره محتوی بازی است.
سلامت :تحقيقات ثابت كرده كه بيشترين هوش انسان در اين دوره 6 ساله شكل مي گيرد. سطح هوش به نوبه خود بر ميزان اثر بخشي فرد بر محيط و شيوه نگاه او بر جنبه هاي مختلف زندگي تا‡ثير مي گذارد. كسي كه هوش بالايي دارد، مثبت مي انديشد ، با قضايا اميدوارانه برخورد مي كند ، اعتماد به نفس دارد ، با استحكام و اطمينان در عرصه پيكار زندگي گام بر مي دارد ، شكست‌ها را نه به معناي مانعي براي پيشرفت كه در شكل سكوي پرتابي براي موفقيت مي بيند و در نهايت به صورت مديري موفق ، بازرگاني موفق ، معلمي موفق ، مهندسي موفق ، رهبري موفق براي اطرافيانش ، همسري موفق در خانواده اش و شهروندي سربلند در جامعه اش ظاهر مي شود. بنابراين تمام موفقيت هاي انسان ريشه در ميزان برخورداري او از عامل حياتي هوش دارد.
هوش ، با آن همه اهميت حياتي كه دارد ، گرچه در ابتدا يك عامل ژنتيكي است و ميراث ساختار فيزيولوژيكي والدين ، ليكن در اثر تا‡ثيرات محيط قابل پرورش و ارتقا ست. اثرات چنين پرورشي ، اعم از مثبت يا منفي ، قاطع ، پايدار و غيرقابل برگشت است و تا پايان زندگي بر روح و جسم انسان حك مي شود و باقي مي ماند. براي اين فرايند پرورش ، ما فرصت بسيار كمي داريم ، فرصتي به درازاي 6 سال اول زندگي : از بدو تولد تا شروع 7 سالگي. از آنجا كه رشد هوش پس از 6 سالگي به كندي مي گرايد و در 17 سالگي متوقف مي شود. تمام زماني كه براي پرورش هوش در اختيار داريم همين 6 سال اول زندگي است.
هوش ، همچون ساير امور ، آموختني است اما آموزشي نه به شيوه مستقيم مدرسه اي بلكه با بهره گيري از روش هاي خاص. ارتقاي هوش را از همان بدو تولد و ماه‌هاي اوليه زندگي نوزاد مي توان آغاز كرد ، ولي براي نوزادي كه امكان خواندن و فهميدن و نوشتن ندارد انجام چنين امري چگونه ممكن است ؟ تمام آنچه كه بايد وارد ذهن كودك زير7 سال شود تنها و تنها از طريق حس و تجربه عيني امكان پذير است و چنين آموزشي شكل بازي به خود مي گيرد ؛ چرا كه انسان در اين سن هنوز فاقد هوش انتزاعي است. بازي براي كودك زير 7 سال يك مدرسه است ، يك امر جدي است. روانشناسي بازي بر شناخت و كاوش و معرفي اين مقوله نگرش دارد.
بسياري از مادران نمي دانند با كودكي كه لجوج است ، گستاخ است ، گوشه گير است ، ديرآموز است ، بيش تحرك است ،چگونه رفتار كنند. روانشناسي بازي مادران و پدران را در اين زمينه تجهيز مي كند و به آنها كمك مي كند به شيوه‌هاي تربيت يك فرزند سالم و موفق دست يابند. با دستيابي به روش هاي اصولي پرورش نه تنها مي شود از بسياري مشكلات رفتاري كودك جلوگيري كرد و با ارتقاي هوش او زمينه هاي زندگي موفقيت آميز وي را تا‡مين كرد ، بلكه حتي ، اگر شرايط ژنتيكي مناسب باشد ، به سادگي از او يك نابغه ساخت. رفتار با كودك نيز همانند هر تكنيك ديگري آموختني است ؛ فقط كافي است براي اخذ و اكتساب و كاربرد آن داراي انگيزه باشيم. چه انگيزه اي بالاتر از اينكه فرزنداني خوشبخت وجامعه اي سعادتمند داشته باشيم؟ بيان اين واقعيت به هيچ وجه مبالغه نيست .اگر ادعا شود در ميان مسائل سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و ... توجه به زيرسازي رواني انسان در 6 سال اول زندگي در را‡س تمام امور ديگر قرار دارد. جاي بسي شگفتي است در حالي كه ساعت‌ها و روزها را براي فراگيري يك زبان خارجي يا دوخت نوعي لباس يا آشپزي صرف مي كنيم، به فراگيري روش هايي براي چگونگي تربيت كودكاني كه بايد در آينده خوشبخت و موفق باشند حتي در حد حضور در يك كلاس گل آرايي بها نمي دهيم و هنوز به شيوه هايي متوسل مي شويم كه از مادر بزرگ‌ها به ما رسيده است ؟

5- نقش بازی در رشـــد اجتماعـــی کـــودک :

موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می شود و دنیای اجتماعی او را گسترش می دهد. موجب شکـــوفایـــی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت می شود. همکاری ، همیاری و مشارکت کــودک توسعه می یابد. با رعایت اصول و مقــــررات آشنا می شود. همانند سازی با بـــــزرگسالان را مـــــی آموزد. با مفهــــوم سلسله مــــراتب آشنا شده و آنــــرا رعایت می کند. رقابت را می آموزد و شکست را بطور واقعــــی تجربه می کند. قدرت ابراز وجود پیدا می کند و از ترس، کمرویـی و خجالت بیهوده رها می شود. حمایت از افــــراد ضعیف را مـــی آموزد

6- نقش بازی در رشــد عاطفـــی کــــودک

نیاز به بـــرتری جویــــی را ارضا می کند. موجب ابراز احساسات، عواطف ، ترس ها و تردیدها ، مهر و محبت ، خشم و کینه و نگرانی ها می شود. تمایل به جنگجویــی و ستیـــزه گــــری را کم می کند. « برون نگــــری» کــودک را افــزایش می دهد. نقش بـــازی در رشد جسمـــی کـــودک : مـــوجب رشد هماهنگ دستگاهها و اعضای مختلف بدن می شود. باعث تقویت حواس کــــودک می شود. نیـــرو و انرژی بدن را به بهتـــرین شکل مصرف می کند. کـــودک به تــوانمندی های فکـــری و بدنی خود آگاهـــی پیدا می کند

7- نقش بــــازی در رشد ذهنــــی کـــودک :

در یادگیــــری زبان نقش بسزایــــی دارد. در رشــــد هـــوشــــی کـــودک بسیار مؤثــــر است. با مفاهیــــم ساخت، فضـــا و شکــــل آشنا مـــــی شــود. رفتــارهای هـــوشمندانه کـــودک تقویت می شود. موقعیت استفاده از قوه تخیل در کـــودک به وجود می آید. زمینه بهتـــــری بـــرای تفکــــر فـــراهم می کند. انــــواع بازی هـــا: کودکان روحیات متفاوتی دارند و با توجه به ویژگیهای خود، بازیهای مختلفی را تجریه می کنند

8- عواملی که در انتخاب نوع بازی کودکان دخالت دارند عبارتند از:

تفاوتهای فردی، میزان سلامتی، سطح رشد جسمی و حرکتی، بهره هوشی، جنسیت، خلاقیت، فرهنگ خانواده و موقعیت جغرافیایی بر همین اساس بازی به انواع گوناگون تقسیم می شود:

۱- بـــازی های جسمــــی : از قدیمی ترین نوع بازیهاست، به ابزار مخصوص نیازمند است ، هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام می شود، برای مصرف انرژی اضافی بدن و نجات یافتن از خستگی و کسالت بسیار مفید است و رفتارهای ناآرام و پرخاشگری توأم با عصبانیت کودک را کاهش می دهد.
۲- بــــازی های تقلیــــــدی : کودک به تقلید نقش هایی می پردازد که آنها را باور کرده است. معمولاً بهترین شخصیت ها برای شروع ایفای نقش ، والدین، برادران ، خواهران و دوستان هستند. کودک از ایفای نقش آنان لذت برده و تجربه کسب می کند. در دوره ی دبستان بیشتر نقش معلمان را تقلید می کند، در حالی که در دوره ی نوجوانی از تقلید رفتار بزرگسالان دوری می کند و به تقلید رفتار همسالان می پردازد که این خود آغازی است برای هماهنگی و همسو شد با گروههای اجتماعی و ایفای نقش های واقعی زندگی.
۳- بـــازی های نمایشــــی : کودک در تقلید از بزرگترها از لباس و وسایل مخصوص آنها نیز استفاده می کند، مانند پسر کوچکی که کت پدر را به تن کرده، عینک او را به چشم می زند و یا دختر بچه ای که کفش پاشنه دار مادر را پوشیده و به زحمت راه می رود .
۴- بــــازی هـــــای نمــــادی: زمانی که کودک دستیابی به ابزار و وسایل مورد نیاز خود را غیرممکن می بیند، نیازها و آرزوهای خود را با استفاده از وسایل نمادین و از طریق بازی بیان می کند. برای مثال بر تکه ای چوب سوار شده، این طرف و آن طرف می رود، مانند این که سوار بر اسبی شده و آن را هدایت می کند. این نوع بازی ها یکی از بهترین شیوه های بازی درمانی محسوب می شوند.
۵- بــــازی های آمــوزشـــی : مهمترین وسیله آموزش کودک ، استفاده از وسایل بازی مناسب است، مانند مکعب های چوبی که کودک با جور کردن و دسته بندی کردن آنها می تواند با مسائل اساسی اما ساده و آسان ریاضی آشنا شود. از خانه ی کوچک اسباب بازی برای آشنا کردن کودک با واقعیت های موجود زندگی می توان استفاده کرد. بازی های آموزشی موجب تقویت حواس و رشد قوای ذهنی و اجتماعی کودک می شوند، به شرط آن که سعی کنیم کنترل اصلی بازی در اختیار کودک باشد و جهت و مسیر آن را او تعیین کند .
۶- بــــازی های خلاقیتـــــی : کودک از طریق به وجود آوردن چیزی، عقاید و احساساتش را اظهار می کند ، مانند نقاشی، موسیقی ، خمیربازی، شن بازی و یا استفاده از لغات که او را قادر می سازد تا در آینده داستان شعر و نمایشنامه بنویسد .
9- تـــوصیه هایـــی بــــرای والــــدیــــن
۱- به بازی کـــودکان اهمیت دهیم، زیرا زندگی آنها در بازی، شکل واقعی به خود می گیرد.
۲- تلاش کنیم تا بازیهای کودکان متناسب با فرهنگ و ارزشهای خانواده باشد.
۳- با دقت در تفکرات خلاق و پویایی کودکان در حال بازی می توانیم با چگونگی شخصیت آنها بیشتر آشنا شویم.
۴- در بازی کودکان دخالت نکنیم اما راهنما و کمک کننده خوبی باشیم.
۵- با همبازی شدن با کودکان راه دوستی ها را باز کنیم و راه پنهان کاری های دوره نوجوانی را ببندیم.
۶- کاری کنیم که بازی به صورت تجربه ای لذت بخش در ذهن کودک باقی بماند .
۷- بـــرای متوقف کردن بازی از امـــر و نهی استفاده نکنیم.
۸- با توجه به روحیه ی کنجکاو کودک، به گونه ای او را راهنمایی کنیم که به تفکر مثبت و اندیشه خلاق و سازنده دست یابد .
۹- مراقب باشیم که محیط بازی موجب آسیب جسمی، فکری و یا روانی نشود.
۱۰- در انتخاب نوع بازی، به سن ، جنس و توانایی های فرزندمان توجه کنیم .
۱۱- نوع و مدت زمان بازی فرزندمان را طوری کنترل کنیم که از فشارهای هیجانی و روحی بیش از حد دور باشد( به ویژه بازی های رایانه ای) .
۱۲- بـــرای انتخاب الگوهای صحیح، زمینه مناسبی را برای بازی های تقلیدی کـــودکانمان فراهم نماییم.
۱۳- از محدود کـــردن کـــودک در هنگام بازی بپــرهیـــزیم.
۱۴- وسایل بازی را مناسب سن و رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کنیم
۱۵- آداب اجتماعی و چگونگی رفتار با دیگران را ضمن همبازی شدن با کودکان می توانیم به صورت غیرمستقیم به آنها بیاموزیم .
۱۶- به مطالب و نحوه ی بیان کودکان در بازی به خوبی توجه کنیم، زیرا احساسات و مشکلات زندگی واقعی آنها در بازی منعکس می شود .
۱۷- برای انتخاب همبازی های خوب، فرزندمان را غیر مستقیم راهنمایی کنیم، زیرا رفتارهای یک همبازی خود تأثیر بسیار مثبتی در آینده ی او خواهد داشت .
۱۸- اگر در حضور فرزندمان با وسایل موجود در خانه برای او اسباب بازی (ماشین ، عروسک و ...) بسازیم، ارتباط عاطفی میان ما و کودکانمان تقویت خواهد شد .
۱۹- برای تقویت حس همکاری و مسؤولیت پذیری فرزندمان با او توافق کنیم که پس از بازی، اسباب بازی های خود را جمع کرده و سرجایش بگذارد و گرنه دفعه بعد اجازه استفاده از آنها را نخواهد داشت.
۲۰- از فرزندمان بخواهیم که اجازه دهد تا همبازی هایش از اسباب بازی های او استفاده کنند، زیرا این کار موجب تقویت حس نوع دوستی و تسهیل در ارتباط با دیگران می شود .
۲۱- اسباب بازی گران قیمت ممکن است وسیله بازی مفیدی نباشد. هنگام خرید توجه داشته باشیم که اسباب بازی باید بتواند قدرت خلاقیت و سازندگی فرزندمان را رشد دهد. وسایل بازی جورکردنی، پازل ها، خمیربازی، گل رس و .... اسباب بازی های مناسبی به شمار می روند .
۲۲- اگر کودکان در هنگام بازی با هم اختلاف پیدا کردند اجازه بدهیم خودشان مشکل را حل کنند. در صورتی که اختلاف تشدید شود فقط آنها را از هم جدا کنیم و هرگز از یکی از طرفین ، جانبداری نکیم .
۲۳- در محیط های بازی گروهی مثل زمین بازی کودکان در پارک ها، اجازه دهیم بچه ها با هم دوست شوند و بازی کنند، از وارد شدن به محیط بازی کودکان بپرهیزیم .
۲۴- از همبازی شدن کودکان با افراد بزرگتر از خود به ویژه «نوجوانان و جوانان» اکیداً جلوگیری کنیم.
۲۵- کودکان همواره نیازمند بازی هستند، پس اسباب بازی های مناسب هر مکان را همراه خود داشته باشیم.
۲۶- کودکان باید به مجموعه ای از بازی های جسمی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی بپردازند. هنگامی که فقط یکی از بازی ها را انجام می دهند(مثلاً بازی های رایانه ای) از رشد اجتماعی، جسمی و عاطفی محروم شده و احتمال بروز عصبانیت و پرخاشگری در آنها افزایش می یابد. آخــــر اینکـــه : « بــازی دنیای کــــودکان است، با دنیـــای کــــودکان بازی نکنید ».