PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار...



leila22a
03-15-2014, 09:56 AM
آوای باد انگار ، آوای خشک سالیست


بگذار تا بگویم ، تقدیر لا ابالیست



وقتی که مرگ انسان مانند سنگ باشد



دنیا به این بزرگی ، یک کوزه ی سفالیست



باید که مهربان بود ، باید که عشق ورزید



زیرا که زنده ماندن ، هر لحظه احتمالیست

leila22a
03-15-2014, 09:59 AM
http://images2.persianblog.ir/37601_JoAHzAEK.jpg


پا به پای کودکی هایم بیا

کفش هایت را به پا کن تا به تا


قاه قاه خنده ات را ساز کن

باز هم با خنده ات اعجاز کن


پا بکوب و لج کن و راضی نشو

با کسی جز عشق همبازی نشو


بچه های کوچه را هم کن خبر

عاقلی را یک شب از یادت ببر


http://images2.persianblog.ir/37601_GXRqfTg8.jpg


خاله بازی کن به رسم کودکی

با همان چادر نماز پولکی


طعم چای و قوری گلدارمان

لحظه های ناب بی تکرارمان


مادری از جنس باران داشتیم

در کنارش خواب آسان داشتیم


یا پدر اسطوره دنیای ما

قهرمان باور زیبای ما


قصه های هر شب مادربزرگ

ماجرای بزبز قندی و گرگ


http://images2.persianblog.ir/37601_SxdOTSNf.jpg


غصه هرگز فرصت جولان نداشت

خنده های کودکی پایان نداشت


هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود

ثروت هر بچه قدری تیله بود


ای شریک نان و گردو و پنیر !

همکلاسی ! باز دستم را بگیر


مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست

آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟


http://images2.persianblog.ir/37601_8QAsMpll.jpg


حال ما را از کسی پرسیده ای؟

مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟


حسرت پرواز داری در قفس؟

می کشی مشکل در این دنیا نفس؟


سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟

رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟


رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟

آسمان باورت مهتابی است ؟



http://images2.persianblog.ir/37601_vPZ0F314.jpg

هرکجایی, شعر باران را بخوان

ساده باش و باز هم کودک بمان


باز باران با ترانه ، گریه کن !

کودکی تو ، کودکانه گریه کن!


ای رفیق روز های گرم و سرد

سادگی هایم به سویم باز گرد!


http://images2.persianblog.ir/37601_HiuvNSas.jpg

leila22a
03-15-2014, 10:00 AM
http://images2.persianblog.ir/37601_ypb3kA9V.jpg






هرگز گره ام از علمت وا شدنی نیست

غیر از تو کسی در دل من جا شدنی نیست



باید تو به من اشک دهی ورنه عزیزم

این چشمه ی خشکیده که دریا شدنی نیست



هر جا که حسین است همانجاست بهشتم

پس هیچ کجا غیر تو زیبا شدنی نیست



مجنونم و از عمر خودم درک نمودم

یک لحظه بدون غم لیلا شدنی نیست



باید نفسی مرثیه خوانت شده باشد

ورنه دم عیسا که مسیحا شدنی نیست



از نوکر بد هم که بپرسید بگوید

ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست



پیراهن مشکی مرا دوخته زهرا

با دست شکسته که مداوا شدنی نیست



موسی علیمرادی

leila22a
03-15-2014, 10:02 AM
http://images.persianblog.ir/37601_gd9BbJcO.jpg

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بسته ، مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گزیدم که به جز یکی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

عجب از حبیبم آید که ملول مینماید

نکند که از رقیبان سخنی شنیده باشد

اگر از کسی رسیده است بدی به ما بماند
به کسی مباد از ما ، که بدی رسیده باشد

شعر از : صادق سرمد

leila22a
03-15-2014, 10:03 AM
http://images.persianblog.ir/37601_E5q4bW2N.jpg



عید آمد و آن ماه دل افروز نیامد دل خون شد و آن یار جگر سوز نیامد


نوروز من ار عید برون آمدى از شهر چونست که عید آمد و نوروز نیامد



مه مى طلبیدند و من دلشده را دوش در دیده جز آن ماه دلافروز نیامد



آن ترک ختائی بچه آیا چه خطا دید کامروز علی رغم بدآموز نیامد



خورشید چو رسمست که هر روز برآید جانش هدف ناوک دلدوز نیامد



تا کشته نشد در غم سوداى تو خواجو در معرکه‌ى عشق تو پیروز نیامد




شعر از خواجوی کرمانی

leila22a
03-15-2014, 10:06 AM
باز باران با ترانه


با فریبا و سمانه




می روند خرم به خانه



عشوه های دخترانه





این دل من عاشقانه




باز می گیرد بهانه




وای از دست زمانه




یادم آید روز دیرین




گردش یک روز ننگین




رفته بودیم خواستگاری




کودکی سی ساله بودم




شاد و خرم با دلی خوش




شاخه ای از گل های رنگین




آه از دست تو شیرین




می خریدم من یه ماشین




آه از دست ترانه




می خریدم من یه خانه




آه از دست سمانه




وای از دست زمانه




وای از دست زمانه

leila22a
03-15-2014, 10:08 AM
سلام



حال همه ما خوب است،


ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور



که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند.



با این همه عمری اگر باقی بود



طوری از کنار زندگی می گذرم



که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل نا ماندگار بی درمان !




تا یادم نرفته است بنویسم



حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود



می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است



اما تو لااقل ، حتی هر وحله گاهی ، هر از گاهی



ببین انعکاس تبسم رویا



شبیه شمایل شقایق نیست !




راستی خبرت بدهم



خواب دیده ام خانه ای خریده ام



بی پرده ، بی پنجره ، بی در ، بی دیوار ... هی بخند !



بی پرده بگویمت



چیزی نمانده است ، من سی ساله خواهم شد



فردا را به فال نیک خواهم گرفت



دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید



از فراز کوچه ما می گذرد



باد بوی نام های کسان من می دهد



یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری !؟




نه عزیزم



نامه ام باید کوتاه باشد



ساده باشد



بی حرف از ابهام و آینه ،



از نو برایت می نویسم



حال همه ما خوبست



اما تو باور مکن !

leila22a
03-15-2014, 10:10 AM
گر خدا عاشق نبودی این جهان زیبا نبود

اینهمه مرغان رنگارنگ خوش آوا نبود


گر خدا عاشق نبودی بلبلی شیدا نبود

نغمه پردازی برای نوگلی تنها نبود


گر خدا عاشق نبودی آهوی صحرا نبود

دشت ها سرسبز و غرق لاله زیبا نبود


گر خدا عاشق نبودی ماهی دریا نبود

درکف تاریک دریا لؤلؤ لالا نبود


گر خدا عاشق نبودی آسمان پیدا نبود

روزها خورشید و شب ها ، مه چنین رخشا نبود


گر خدا عاشق نبودی مریم و عیسی نبود

طور سینا ، موسی عمران، ید بیضا نبود


گر خدا عاشق نبودی این جهان برپا نبود

نظم بی مانند دنیا لحظه ای پایا نبود



دکتر مرتضی خسروی