leila22a
04-09-2014, 10:47 AM
تاکنون در هیچ شهری در جهان، موشها به طور کامل مهار نشده و از بین نرفتهاند. در شهر تهران نیز این مسئله مصداق دارد.
باوجود صرف سالها وقت و کار و نیز خرج کردن میلیاردها تومان هزینه، نه تنها موشها از این شهر نرفتهاند و از جمعیت آنها کاسته
نشده است، بلکه فاصله زندگی آنها با تهرانیها نیز کمتر شده است. آیا راهی برای مهار این موجود نیست؟
قاسم علیاکبر معتقد است که این موجودات را میشناسد و راهی برای مهار آن سراغ دارد. وی یک هنرمند نقاش است، اما از عجایب
آنکه 12 سال از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی این موجود و شناخت آن کرده است. این گفتوگو را بخوانید.
چرا تعداد موشها در شهرها با سرعت زیاد میشود؟
زندگی جمعیتی موشها براساس دو حرکت پیش میرود: فاز تند و فاز کند. فاز کند براساس تکثیر و انسجام پیش میرود و فاز تند براساس
بروز عوارض پیش میرود. این عوارض هم یا تهاجمی یا تداخلی – تهاجمی است. تداخلی – تهاجمی درباره موشها مانند بروز بیماریهای
مسری است، یعنی برای تهاجم خود از چیز دیگری مانند بیماری کمک میگیرند.
تهاجمی هم که همان حمله فیزیکی است. در قسمت تکثیر و انجام، از یک زمانی که طولانی هم هستند، شروع به تکثیر و انسجام میکنند،
یعنی هی زاد و ولد میکنند و پخش میشوند تا به یک حدی برسند. آنها قانون اجبار در تولید مثل دارند. یعنی براساس این قانون، به هر دلیلی
و در هر شرایطی، اینها باید تولید مثل خود را انجام بدهند.
در یک شرایط تولید مثلی، اگر منابع غذایی، آبی و پناهگاه از موشها گرفته شود، به هر طریقی تولید مثل خود را ادامه میدهند و اجبار
در تولید مثل باعث میشود که مانند یک دستگاه چاپ، موشها زاد وولد کرده و تعداد آنها افزایش یابد. برای همین، هرگونه خرابکردن پناهگاه
یا دستکاری در منابع غذایی آنها مانند زبالهها، فقط باعث دستکاری در زندگی آنها و در نهایت باعث واردشدن آنها از فاز کند به فاز تند میشود.
یعنی باعث میشود احساس خطر کنند؟
یعنی دستکاری ناشیانه بشر در سرشاخههای زندگی این موجود، باعث افزایش زادو ولد آنها میشود. کارشناسان معتقدند که سه عامل غذا،
پناهگاه و آب در هر شهری باشد، موشها در آن زندگی میکنند. اینها عوامل زندگی هر موجودی است. منظور از غذا زباله است، زباله
نخستین منبع غذایی این موجود است که اگر از آن گرفته شود، به سمت منابع دیگر میروند.
حتی در شهرهای برتر جهان که از نظر جمعآوری زباله در بهترین شرایط و سرآمد هستند، میبینیم که در هر چند مدتی با هجوم تناوبی
موشها مواجه هستیم، مانند برخی شهرهای آلمان و آمریکا یا استرالیا. در واقع زباله باجی است که به موشها میدهیم و اگر زباله را
از دسترس آنها خارج کنیم، آنها به سراغ منابع غذایی دیگر میروند و این برخلاف همه حرفهایی است که تاکنون درباره زباله و رابطه
آن با تعداد موشها گفته شد.
سالانه چقدر صرف مقابله با موش در شهر تهران میشود؟
معمولا این به صورت رسمی و دقیق اعلام نمیشود و فقط در سایتها، هر از گاهی مبالغی از سوی مسئولان عنوان میشود. البته در
سالهای گذشته رقمهایی مانند 10 میلیارد تومان هم اعلام شد. امسال احتمالا 7 تا 8 میلیارد برای این امر در نظر گرفته باشند، اما هیچگاه
رسما اعلام نمیشود. مدیریت این بخشها را شفاف نمیکند تا مردم متوجه شوند و اگر کسی راهکار دارد، آن را ارائه کند. این مسیرها باز
نیست و این مشکل بزرگ ماست.
روشهای مبارزه با موشها در تهران را چطور ارزیابی میکنید؟
شیوه برخورد با موشها در شهر تهران غیرعلمی و غیرکارشناسی است و خسارتهای زیادی دارد. مشکل بزرگی در این حوزه هست،
به ویژه در بخش مدیریتی. زمانی مسئولیت مبارزه با موش با ستاد ساماندهی بود، بعد به ستاد محیط زیست شهرداری منتقل شد. این جابهجایی
چرا صورت گرفت؟ حتما مشکلی بود یا ستاد ساماندهی نتوانسته بود به موفقیتی برسد. اما 3 ماه پیش باز شاهد بودیم که مسئولیت مبارزه
با موشها بار دیگر از ستاد محیط زیست به ستاد ساماندهی واگذار شده است.
یعنی در هر دو بخش بودجههایی خرج شد، اما کاری صورت نگرفت. مسئولان این بخشها نیز عنوان میکردند که در مبارزه با موشها
موفق شدهاند و هر سال میگویند که داریم موشها را مهار میکنیم. این درحالی است که مردم رضایتی ندارند و چرا هر سال که ادعاها
بیشتر میشود، بر جمعیت موشها در شهر تهران افزوده میشود؟ یا باید ادعاها را باور کنیم، یا چیزی که در شهرها مشاهده میکنیم.
شیوه مبارزه شما چیست؟
در این سیستم، ابزار و مواد در بهترین حالت هماهنگی قرار دارد. نام روش من «سیستم تهاجمی علیه تهاجم سیستماتیک» است که برای
نخستین بار در ناحیه 5 منطقه 5 شهرداری تهران اجرا شد. این طرح با هماهنگی مدیریت خدمات شهری شهرداری و برای نخستین بار
درمنطقهای به وسعت بیش از 5 هزار کیلومتر مربع اجرا شد و من این منطقه را از موش عاری کردم و برای نخستین بار رضایت شهرداری
و مردم در یک راستا قرار گرفته است. حتی شهردار منطقه نیز رضایت داشت و بازدهی بالایی داشت.
از مواد شیمیایی استفاده کردید یا از شناخت شیوههای زیست موشها بهره بردید؟
از شیوههای زیست موشها بهره بردیم. وقتی روشهای مبارزه با موشها را بررسی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که سالها شکست
با روشهای متعارف، یعنی یا اجزای سیستمهای مبارزه غلط است یا این نگرش از پایه غلط است. در سیستمهای مرسوم، بر سه عامل غذا،
آب و پناهگاه تاکید میشود من در روشی غیرمتعارف، براساس زندگی این موجود شیوهای از مبارزه را بنا نهادم.
میگویند سه رکن در زندگی این موجودات وجود دارد به نام آب، غذا و پناهگاه که ثابت شده است که به هر کدام دست بزنیم، نمیتوانیم در
تعداد آنها تغییری ایجاد کنیم. مثلا اگر لانه آنها را از بین ببریم، آنها کل شهر را در بر میگیرند. اما رکن چهارمی را یافتم که تعریف آن احساس
رضایت از شرایط موجود است، به طوری که محل زندگی موش، مناسبترین محل به نظر برسد.
همین باعث شده است که این موجودات در شهر بمانند و بهای تلفات ناچیز را نیز بپردازند. آنها با متصل کردن خود به زندگی انسانها غذا
را پیدا میکنند، جای امنی دارند و دشمن طبیعی آنها را انسان از بین برده است. بنابراین از شرایط موجود احساس رضایت دارند. اول در
سیستم خود از موادی استفاده کردم که جلوی تکثیر آن را بگیرم.
دوم اینکه مستقیم به برنامه ریشههای کنترلی تولید مثل حمله کردم. سوما به اجبار در تولید مثل و در نهایت به رکن چهار، یعنی احساس
رضایت از شرایط موجود حمله کردم. در شیوه مبارزه من، اضطراب و استرس در زندگی موشها حاکم میشود و آنها آرامش خود را از دست
میدهند. اما چون نمیدانند ریشه اضطراب از کجاست، ریتم زندگی خود و دستورالعملها را به هم نمیزنند تا ناگهان حمله خود را آغاز کنند.
نکته خیلی مهم این است که اگر بخواهید با یک موجود مهاجم مبارزه کنید، ابتدا باید میان زندگی او و انسانها فاصله ایجاد کنید. این فاصله
باید در بعد زمان و مکان ایجاد شود. ایجاد فاصله در مکان به دلیل حضور آنها در شهرها ممکن نیست. پس باید به سراغ فاصله زمانی رفت.
چطور احساس نارضایتی را در موشها ایجاد کردید؟
در سیستم من قطرهای سم برای احساس نارضایتی از شرایط زندگی در موشها استفاده نمیشود. نقطه ضعفی در موشها وجود دارد که
این ماده با اثرگذاری بر موشها، باعث ایجاد این شرایط نارضایتی میشود. این نقطه ضعف، این است که آنها قدرت استفراغ ندارند و دستگاه
گوارش ضعیفی دارند. وقتی مواد ما وارد بدن آنها میشود، آنها را دچار ناراحتی گوارشی میکند.
اگر این مواد به پوست موش بخورد، باتوجه به حساسیتی که برای تمیزی خود دارد، دچار ناراحتی بینایی میشود و در نهایت هوشیاریاش
ضعیف میشود. در نهایت قدرت فیزیکیاش کاهش مییابد. برخی از موشها با خوردن این مواد میمیرند. اما بخش دیگر که زنده میمانند،
آن قدر ضعیف میشوند که گربهها به راحتی میتوانند آنها را بگیرند. زیرا در شرایط طبیعی گربهها به این موشهای شهری حتی نزدیک هم
نمیشوند. در منطقه 5 مردم میگفتند که موشها بیحال شدهاند و گربهها آنها را شکار میکنند.
چرا با توجه به موفقیت این طرح در منطقه 5، این طرح از سوی شهرداری در مناطق دیگر شهر تهران اجرا نشد؟
اگر شما از اسرار زندگی موشها، هر سوالی بپرسید، من پاسخی برای آن دارم. اما برای این پرسش شما من پاسخی ندارم. حتی ابتدا قرارشد
وقتی طرح ما در منطقه 5 اجرا شد، هم هزینه طرح را بدهند و هم 20 درصد اضافه. اما هیچ مبلغی به ما داده نشد، باوجود این هم شهردار
و هم مردم رضایت خود را به صورت رسمی به ما اعلام کردند. برای ما هم سوال این است که وقتی برخی از مسئولان در خود شهرداری از
این طرح رضایت دارند چرا برخی این طرح را در مناطق دیگر اجرا نمیکنند؟
چقدر خطر موشها در تهران جدی است؟
امیدوارم هیچگاه در تهران زلزلهای رخ ندهد. زیرا اگر زلزلهای رخ بدهد، شاید خطری که از طرف موشها مردم و زیرآوارماندهها را
تهدید میکند، از خود زلزله هم بیشتر باشد. موشهای شهری ویژگی خاصی دارند،آنها ماهیت صیادی پیدا میکنند و دارند خود را از پایین
زنجیره غذایی، به بالای زنجیره میرسانند. یعنی به جای صید، دارند به صیاد تبدیل میشوند. به خاطر همین وقتی ماهیت یکپارچه تهاجمی پیدا
میکنند، قدرتی مییابند که میتوانند به موجودات بزرگتر از خود حمله کنند.
اکنون در تهران، کدام نقاط از نظر تعداد موشها پر خطر هستند؟
در 10 سال گذشته، به خاطر خشکشدن برخی قناتها در شهر تهران، این مسیرهای آبی به بزرگراههایی عالی برای تردد موشها تبدیل شدهاند.
قبلا موشها خودشان باید زمین را میکندند، اما الان این مسیرها برایشان وجود دارد. برای اینکه بدانیم محل تجمع موشها کجاست، باید دید
محل تقاطع این مسیرهای آبی و قناتی در کجاها بیشتر است. در یک اظهارنظر ساده میگویند منطقه 6 و 20 بیشترین تعداد موش را دارد،
چون بیشترین تعداد اغذیهفروشیها را دارد. درحالی که اگر یک لایه از نقشه تهران بردارید و به لایه زیرین برسید، میبینید که اتفاقا در این
مناطق، بیشترین تقاطعهای مسیرهای آبی وجود دارد.
اینکه ما موشها را به تعداد زیاد در روز مشاهده میکنیم، چه معنایی دارد؟
یعنی فاصله آنها با انسانها کم شده است. اولین قدم آنها برای اینکه ما نتوانیم به آنها آسیب برسانیم، این است که فاصله خود را با ما کم کنند.
وقتی موشها خارج از شهر باشند، میتوان آنجا را به آتش کشید. اما وقتی فاصله کم باشد، دیگر نمیتوان این کار را کرد.
باوجود صرف سالها وقت و کار و نیز خرج کردن میلیاردها تومان هزینه، نه تنها موشها از این شهر نرفتهاند و از جمعیت آنها کاسته
نشده است، بلکه فاصله زندگی آنها با تهرانیها نیز کمتر شده است. آیا راهی برای مهار این موجود نیست؟
قاسم علیاکبر معتقد است که این موجودات را میشناسد و راهی برای مهار آن سراغ دارد. وی یک هنرمند نقاش است، اما از عجایب
آنکه 12 سال از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی این موجود و شناخت آن کرده است. این گفتوگو را بخوانید.
چرا تعداد موشها در شهرها با سرعت زیاد میشود؟
زندگی جمعیتی موشها براساس دو حرکت پیش میرود: فاز تند و فاز کند. فاز کند براساس تکثیر و انسجام پیش میرود و فاز تند براساس
بروز عوارض پیش میرود. این عوارض هم یا تهاجمی یا تداخلی – تهاجمی است. تداخلی – تهاجمی درباره موشها مانند بروز بیماریهای
مسری است، یعنی برای تهاجم خود از چیز دیگری مانند بیماری کمک میگیرند.
تهاجمی هم که همان حمله فیزیکی است. در قسمت تکثیر و انجام، از یک زمانی که طولانی هم هستند، شروع به تکثیر و انسجام میکنند،
یعنی هی زاد و ولد میکنند و پخش میشوند تا به یک حدی برسند. آنها قانون اجبار در تولید مثل دارند. یعنی براساس این قانون، به هر دلیلی
و در هر شرایطی، اینها باید تولید مثل خود را انجام بدهند.
در یک شرایط تولید مثلی، اگر منابع غذایی، آبی و پناهگاه از موشها گرفته شود، به هر طریقی تولید مثل خود را ادامه میدهند و اجبار
در تولید مثل باعث میشود که مانند یک دستگاه چاپ، موشها زاد وولد کرده و تعداد آنها افزایش یابد. برای همین، هرگونه خرابکردن پناهگاه
یا دستکاری در منابع غذایی آنها مانند زبالهها، فقط باعث دستکاری در زندگی آنها و در نهایت باعث واردشدن آنها از فاز کند به فاز تند میشود.
یعنی باعث میشود احساس خطر کنند؟
یعنی دستکاری ناشیانه بشر در سرشاخههای زندگی این موجود، باعث افزایش زادو ولد آنها میشود. کارشناسان معتقدند که سه عامل غذا،
پناهگاه و آب در هر شهری باشد، موشها در آن زندگی میکنند. اینها عوامل زندگی هر موجودی است. منظور از غذا زباله است، زباله
نخستین منبع غذایی این موجود است که اگر از آن گرفته شود، به سمت منابع دیگر میروند.
حتی در شهرهای برتر جهان که از نظر جمعآوری زباله در بهترین شرایط و سرآمد هستند، میبینیم که در هر چند مدتی با هجوم تناوبی
موشها مواجه هستیم، مانند برخی شهرهای آلمان و آمریکا یا استرالیا. در واقع زباله باجی است که به موشها میدهیم و اگر زباله را
از دسترس آنها خارج کنیم، آنها به سراغ منابع غذایی دیگر میروند و این برخلاف همه حرفهایی است که تاکنون درباره زباله و رابطه
آن با تعداد موشها گفته شد.
سالانه چقدر صرف مقابله با موش در شهر تهران میشود؟
معمولا این به صورت رسمی و دقیق اعلام نمیشود و فقط در سایتها، هر از گاهی مبالغی از سوی مسئولان عنوان میشود. البته در
سالهای گذشته رقمهایی مانند 10 میلیارد تومان هم اعلام شد. امسال احتمالا 7 تا 8 میلیارد برای این امر در نظر گرفته باشند، اما هیچگاه
رسما اعلام نمیشود. مدیریت این بخشها را شفاف نمیکند تا مردم متوجه شوند و اگر کسی راهکار دارد، آن را ارائه کند. این مسیرها باز
نیست و این مشکل بزرگ ماست.
روشهای مبارزه با موشها در تهران را چطور ارزیابی میکنید؟
شیوه برخورد با موشها در شهر تهران غیرعلمی و غیرکارشناسی است و خسارتهای زیادی دارد. مشکل بزرگی در این حوزه هست،
به ویژه در بخش مدیریتی. زمانی مسئولیت مبارزه با موش با ستاد ساماندهی بود، بعد به ستاد محیط زیست شهرداری منتقل شد. این جابهجایی
چرا صورت گرفت؟ حتما مشکلی بود یا ستاد ساماندهی نتوانسته بود به موفقیتی برسد. اما 3 ماه پیش باز شاهد بودیم که مسئولیت مبارزه
با موشها بار دیگر از ستاد محیط زیست به ستاد ساماندهی واگذار شده است.
یعنی در هر دو بخش بودجههایی خرج شد، اما کاری صورت نگرفت. مسئولان این بخشها نیز عنوان میکردند که در مبارزه با موشها
موفق شدهاند و هر سال میگویند که داریم موشها را مهار میکنیم. این درحالی است که مردم رضایتی ندارند و چرا هر سال که ادعاها
بیشتر میشود، بر جمعیت موشها در شهر تهران افزوده میشود؟ یا باید ادعاها را باور کنیم، یا چیزی که در شهرها مشاهده میکنیم.
شیوه مبارزه شما چیست؟
در این سیستم، ابزار و مواد در بهترین حالت هماهنگی قرار دارد. نام روش من «سیستم تهاجمی علیه تهاجم سیستماتیک» است که برای
نخستین بار در ناحیه 5 منطقه 5 شهرداری تهران اجرا شد. این طرح با هماهنگی مدیریت خدمات شهری شهرداری و برای نخستین بار
درمنطقهای به وسعت بیش از 5 هزار کیلومتر مربع اجرا شد و من این منطقه را از موش عاری کردم و برای نخستین بار رضایت شهرداری
و مردم در یک راستا قرار گرفته است. حتی شهردار منطقه نیز رضایت داشت و بازدهی بالایی داشت.
از مواد شیمیایی استفاده کردید یا از شناخت شیوههای زیست موشها بهره بردید؟
از شیوههای زیست موشها بهره بردیم. وقتی روشهای مبارزه با موشها را بررسی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که سالها شکست
با روشهای متعارف، یعنی یا اجزای سیستمهای مبارزه غلط است یا این نگرش از پایه غلط است. در سیستمهای مرسوم، بر سه عامل غذا،
آب و پناهگاه تاکید میشود من در روشی غیرمتعارف، براساس زندگی این موجود شیوهای از مبارزه را بنا نهادم.
میگویند سه رکن در زندگی این موجودات وجود دارد به نام آب، غذا و پناهگاه که ثابت شده است که به هر کدام دست بزنیم، نمیتوانیم در
تعداد آنها تغییری ایجاد کنیم. مثلا اگر لانه آنها را از بین ببریم، آنها کل شهر را در بر میگیرند. اما رکن چهارمی را یافتم که تعریف آن احساس
رضایت از شرایط موجود است، به طوری که محل زندگی موش، مناسبترین محل به نظر برسد.
همین باعث شده است که این موجودات در شهر بمانند و بهای تلفات ناچیز را نیز بپردازند. آنها با متصل کردن خود به زندگی انسانها غذا
را پیدا میکنند، جای امنی دارند و دشمن طبیعی آنها را انسان از بین برده است. بنابراین از شرایط موجود احساس رضایت دارند. اول در
سیستم خود از موادی استفاده کردم که جلوی تکثیر آن را بگیرم.
دوم اینکه مستقیم به برنامه ریشههای کنترلی تولید مثل حمله کردم. سوما به اجبار در تولید مثل و در نهایت به رکن چهار، یعنی احساس
رضایت از شرایط موجود حمله کردم. در شیوه مبارزه من، اضطراب و استرس در زندگی موشها حاکم میشود و آنها آرامش خود را از دست
میدهند. اما چون نمیدانند ریشه اضطراب از کجاست، ریتم زندگی خود و دستورالعملها را به هم نمیزنند تا ناگهان حمله خود را آغاز کنند.
نکته خیلی مهم این است که اگر بخواهید با یک موجود مهاجم مبارزه کنید، ابتدا باید میان زندگی او و انسانها فاصله ایجاد کنید. این فاصله
باید در بعد زمان و مکان ایجاد شود. ایجاد فاصله در مکان به دلیل حضور آنها در شهرها ممکن نیست. پس باید به سراغ فاصله زمانی رفت.
چطور احساس نارضایتی را در موشها ایجاد کردید؟
در سیستم من قطرهای سم برای احساس نارضایتی از شرایط زندگی در موشها استفاده نمیشود. نقطه ضعفی در موشها وجود دارد که
این ماده با اثرگذاری بر موشها، باعث ایجاد این شرایط نارضایتی میشود. این نقطه ضعف، این است که آنها قدرت استفراغ ندارند و دستگاه
گوارش ضعیفی دارند. وقتی مواد ما وارد بدن آنها میشود، آنها را دچار ناراحتی گوارشی میکند.
اگر این مواد به پوست موش بخورد، باتوجه به حساسیتی که برای تمیزی خود دارد، دچار ناراحتی بینایی میشود و در نهایت هوشیاریاش
ضعیف میشود. در نهایت قدرت فیزیکیاش کاهش مییابد. برخی از موشها با خوردن این مواد میمیرند. اما بخش دیگر که زنده میمانند،
آن قدر ضعیف میشوند که گربهها به راحتی میتوانند آنها را بگیرند. زیرا در شرایط طبیعی گربهها به این موشهای شهری حتی نزدیک هم
نمیشوند. در منطقه 5 مردم میگفتند که موشها بیحال شدهاند و گربهها آنها را شکار میکنند.
چرا با توجه به موفقیت این طرح در منطقه 5، این طرح از سوی شهرداری در مناطق دیگر شهر تهران اجرا نشد؟
اگر شما از اسرار زندگی موشها، هر سوالی بپرسید، من پاسخی برای آن دارم. اما برای این پرسش شما من پاسخی ندارم. حتی ابتدا قرارشد
وقتی طرح ما در منطقه 5 اجرا شد، هم هزینه طرح را بدهند و هم 20 درصد اضافه. اما هیچ مبلغی به ما داده نشد، باوجود این هم شهردار
و هم مردم رضایت خود را به صورت رسمی به ما اعلام کردند. برای ما هم سوال این است که وقتی برخی از مسئولان در خود شهرداری از
این طرح رضایت دارند چرا برخی این طرح را در مناطق دیگر اجرا نمیکنند؟
چقدر خطر موشها در تهران جدی است؟
امیدوارم هیچگاه در تهران زلزلهای رخ ندهد. زیرا اگر زلزلهای رخ بدهد، شاید خطری که از طرف موشها مردم و زیرآوارماندهها را
تهدید میکند، از خود زلزله هم بیشتر باشد. موشهای شهری ویژگی خاصی دارند،آنها ماهیت صیادی پیدا میکنند و دارند خود را از پایین
زنجیره غذایی، به بالای زنجیره میرسانند. یعنی به جای صید، دارند به صیاد تبدیل میشوند. به خاطر همین وقتی ماهیت یکپارچه تهاجمی پیدا
میکنند، قدرتی مییابند که میتوانند به موجودات بزرگتر از خود حمله کنند.
اکنون در تهران، کدام نقاط از نظر تعداد موشها پر خطر هستند؟
در 10 سال گذشته، به خاطر خشکشدن برخی قناتها در شهر تهران، این مسیرهای آبی به بزرگراههایی عالی برای تردد موشها تبدیل شدهاند.
قبلا موشها خودشان باید زمین را میکندند، اما الان این مسیرها برایشان وجود دارد. برای اینکه بدانیم محل تجمع موشها کجاست، باید دید
محل تقاطع این مسیرهای آبی و قناتی در کجاها بیشتر است. در یک اظهارنظر ساده میگویند منطقه 6 و 20 بیشترین تعداد موش را دارد،
چون بیشترین تعداد اغذیهفروشیها را دارد. درحالی که اگر یک لایه از نقشه تهران بردارید و به لایه زیرین برسید، میبینید که اتفاقا در این
مناطق، بیشترین تقاطعهای مسیرهای آبی وجود دارد.
اینکه ما موشها را به تعداد زیاد در روز مشاهده میکنیم، چه معنایی دارد؟
یعنی فاصله آنها با انسانها کم شده است. اولین قدم آنها برای اینکه ما نتوانیم به آنها آسیب برسانیم، این است که فاصله خود را با ما کم کنند.
وقتی موشها خارج از شهر باشند، میتوان آنجا را به آتش کشید. اما وقتی فاصله کم باشد، دیگر نمیتوان این کار را کرد.