در یکی از اسناد وزارت خارجه آمریکا نامه‌ای است که ریگان برای تاچر نوشته است؛ در این نامه آمده است: «مارگارت عزیز! می‌خواهم بدین وسیله از اقدام شما برای پشتیبانی سریع از اقدامات دفاعی آمریکا در حادثه هواپیمای ایرانی تشکر کنم».




روزنامه وطن امروز نوشت: مقام‌های آمریکایی بهترین فرصت را از سقوط هواپیمای مالزی در اوکراین به دست آورده‌اند که با توسل به آن اخبار مربوط به حوادث غزه و همچنین بحران انسانی در فلسطین را کمرنگ جلوه دهند. با این حال برخی رسانه‌ها هم هستند که به همین سادگی از کنار این ماجرا نگذشته و نیم‌نگاهی به گذشته انداخته‌اند. نشریه «نشنال پست»آمریکا از زاویه دیگری به این حادثه پرداخته و بیان کرده است سقوط هواپیمای مسافری مالزی در اوکراین خاطرات دیگری را زنده کرده است و آن هم خاطره سقوط هواپیمای مسافری ایران در خلیج‌فارس توسط ناو آمریکایی است که 26 سال پیش رخ داد.

در این گزارش آمده است: خشم و ناامیدی سراسر اروپا و آمریکا را به دلیل سقوط هواپیمای مسافری مالزیا ایرلاین 17 فراگرفته است اما قبل از متهم کردن ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به جرائم جنگی یا خلاصه کردن این حادثه در کلماتی مانند «تراژدی غم‌انگیز» بهتر است نگاهی به یکی دیگر از حوادث اینچنینی در دنیا داشته باشیم. کمتر پیش می‌آید بتوان حادثه‌ای غم‌انگیز و تاسفبار نظیر حادثه سقوط هواپیمای مالزی را در دنیا پیدا کرد اما تراژدی مشابه این حادثه زیاد هم دور از زمان ما اتفاق نیفتاده است. 3 ژوئیه سال 1988 هواپیمای مسافری ایرانی با شماره 655 نه از طرف شورشیان و جدایی‌طلبان در خاک کشور ایران، بلکه توسط یک کاپیتان نیروی دریایی ایالات متحده که فرماندهی رزمناو کلاس AEGIS با نام وینسنس را برعهده داشت، هدف قرار گرفت.

ربع قرن بعد، حادثه‌ای که توسط وینسنس به وجود آمد تقریبا برای کل دنیا کاملا فراموش شده اما این حادثه هنوز هم به عنوان هفتمین فاجعه مرگبار هوایی در کل دنیا به ثبت رسیده است (سقوط هواپیمای مالزی در اوکراین از نظر این رده‌بندی در رتبه ششم قرار دارد) و همچنان به عنوان یکی از غیرقابل توجیه‌ترین عملیات‌های پنتاگون از آن یاد می‌شود که تنها باعث روسیاهی این سازمان شده است. این دو اتفاق از وجوه مختلفی به هم شبیه هستند؛ بوئینگ 777 خطوط هوایی مالزی به طور اتفاقی به منطقه جنگ داخلی در درون اوکراین که در نزدیکی مرزهای روسیه قرار دارد وارد شده و مورد هدف قرار گرفته است؛ ایرباس ایرانی A300 هم به منطقه‌ای وارد شد که نیروهای دریایی مشغول جنگی بودند به نام «جنگ نفتکش‌ها» که در طول دوران جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد. یکی دیگر از وجوه شباهت این دو حادثه این است که در اوکراین، احتمالا شبه‌نظامیان مخالف دولت اوکراین گمان کرده‌اند این هواپیما، هواپیمای نظامی متعلق به اوکراین است که قرار است آنها را هدف قرار دهد و به همین دلیل به آن شلیک کرده‌اند، در ماجرای هواپیمای ایرانی نیز مسؤولان دولت وقت ایالات متحده عنوان کردند گمان می‌کرده‌اند این هواپیما، هواپیمایی نظامی است که قرار است ناو را هدف قرار دهد. شبه‌نظامیان اوکراینی این هواپیما را با هواپیمای حمل سلاح دولت اوکراین اشتباه گرفته بودند اما ویل راجرز، فرمانده ناو وینسنس گمان کرده بود هواپیمای مسافری ایرانی هواپیمای جنگنده F14 است! آن‌طور که در خبرها آمده است، حادثه پیش آمده برای هواپیمای مالزی باعث کشته شدن 298 مسافر شده که در حدود 80 تن از آنها کودک بوده‌اند، در حادثه هواپیمای مسافری ایران نیز 290 نفر کشته شدند که 66 تن از آنها کودک بودند.

بعد از حادثه رخ داده برای هواپیمای مالزی، مسؤولان اوکراینی و شبه‌نظامیان تاکنون دروغ‌های زیادی به رسانه‌ها گفته و یکدیگر را مقصر اصلی در این زمینه جلوه داده‌اند. درباره هواپیمای ایرانی نیز مسؤولان آمریکایی دروغ‌های زیادی را تحویل افکار عمومی دنیا داده و در نهایت خلبان ایرانی را مقصر دانستند!

* دروغ‌های آمریکایی

تنها 8 سال بعد بود که دولت ایالات متحده سرانجام اعتراف کرد مسؤول این حادثه فرمانده ناو آمریکایی بوده و خسارت‌هایی را به خانواده قربانیان این حادثه پرداخت کرد اما هیچگاه در این باره از ایران عذرخواهی نکرد. آمریکا تنها به یک جمله در این باره قناعت کرد: تاسف عمیق خود را درباره این حادثه اعلام می‌کنیم!

در ادامه این گزارش، فرد کاپلر، نویسنده آن که در زمان سقوط هواپیمای ایرانی به عنوان خبرنگار دفاعی در نشریه بوستون گلاب فعالیت می‌کرده به گزارش‌های خود از این حادثه در آن زمان اشاره کرده و نوشته است: من در آن زمان به بررسی اسناد و مدارک و همچنین دروغ‌های مقامات آمریکایی در این باره پرداختم و به صورت جدول زمانی، دروغ‌های رسمی و بیانیه‌های اشتباه دولت آمریکا در این باره را جمع‌آوری کردم. این بخش از داستان هواپیمای مسافری ایرانی وحشتناک‌ترین بخش این ماجرا بود: نوزدهم آگوست سال 1988، تقریبا 7 هفته بعد از حادثه سقوط هواپیمای ایرباس ایران، پنتاگون گزارشی 53 صفحه‌ای را درباره این حادثه منتشر کرد. با وجود اینکه در این متن به طور مستقیم اشاره‌ای به این مساله نشده بود، این مساله کاملا تایید شده بود که مقامات پنتاگون تمام شرایط لازم برای اینکه این حادثه را به گردن خلبان ایرانی بیندازند فراهم کرده بودند و تمام اسناد و تصاویر آنها در این باره کاملا اشتباه بود. با این حال گزارش ماه آگوست به این نتیجه رسیده بود که کاپیتان و سایر کارکنان ناو وینسنس در این باره به خوبی عمل کرده‌اند.

برای مثال در روز سوم ماه ژوئیه در اولین کنفرانس مطبوعاتی مقامات پنتاگون برای ارائه گزارش در این باره، دریاسالار ویلیام کراو، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت هواپیمای ایرانی در فاصله 9 هزار پایی در حال پرواز و با سرعت بالایی بالغ بر 450 گره در حال حرکت به سمت ناو وینسنس بوده است. با این حال گزارش نوزدهم آگوست که توسط دریاسالار ویلیام فوگارتی در مرکز فرماندهی ارتش ایالات متحده منتشر شده بود، به این نتیجه رسیده بود که هواپیما در ارتفاع 12 هزار پایی در حال صعود و سرعتش نیز 380 گره بوده است نه 450 گره. این گزارش در هیچ جا به سرعت بالا و ارتقاع کم اشاره‌ای نکرده بود.

زمانی که در کنفرانس مطبوعاتی به این اختلاف میان گزارش و گفته‌های رئیس ستاد مشترک ارتش اشاره کردم، فرانک کارلوچی، وزیر دفاع مرا به گوشه‌ای کشاند و گفت: اینکه این اختلافات در گزارش می‌تواند قضاوت در این مورد را تحت تاثیر قرار دهد واقعا جای سوال دارد. او می‌خواست بگوید قضاوت درباره جرم بودن شلیک کردن یا نکردن به هواپیمای مسافری زیاد هم تحت تاثیر این گزارش‌ها قرار نمی‌گیرد.

البته باز هم از این نوع اختلافات بین گزارش سوم ژوئیه دریاسالار کراو با گزارش پنتاگون در نوزدهم آگوست وجود دارد. کراو گفته بود هواپیما در خارج از مسیر مجاز تجاری در حال پرواز بوده اما گزارش تصریح کرده بود هواپیما دقیقا داخل مسیر تجاری در حال پرواز بوده است. کراو گفته بود هواپیما کد مخصوص حالت 2 را که ویژه هواپیماهای نظامی است از خود نشان می‌داد در حالی که گزارش‌ها تایید می‌کرد کد سیگنال شده از هواپیما کد حالت 3 یعنی هواپیمای غیرنظامی را نشان می‌داده است. کراو گفته بود ناو وینسنس چندین هشدار برای هواپیما صادر کرده است، گزارش نیز این را تایید کرده بود اما اضافه کرده بود با توجه به حجم کار سنگین خلبان هنگام صعود و برخاستن و نیاز به ارتباط‌گیری با مرکز کنترل هوایی، احتمالا خلبان کانال بین‌المللی را مانیتور نکرده و به احتمال زیاد متوجه هشدار‌ها نشده است. دریاسالار جورج بی‌کریست، رئیس مرکز فرماندهی ایالات متحده از صدور نامه‌ای غیرتنبیهی و البته سرزنش‌آمیز به افسر بخش ضد هوایی کشتی خبر داد اما وزیر دفاع، کارلوچی این نامه را پس گرفته بود. نه‌تنها در این باره، بلکه دو سال بعد، کاپیتان راجرز به دلیل رفتار فوق‌العاده شایسته در انجام خدمات برجسته به عنوان فرمانده وینسنس از آوریل 1987 تا مه ‌1989 تقدیر شده و وارد لژیون افتخار شد.

یکی دیگر از حقایق تکان‌دهنده که من تا به حال نمی‌دانستم این است: در سال 1992 چهار سال بعد از این اتفاق، دریاسالار کراو در برنامه «نایت لاین» شبکه تلویزیونی ABC اعتراف کرد وینسنس زمانی که به سمت هواپیمای ایرانی شلیک کرد، نه در آب‌های بین‌المللی بلکه در آب‌های ایران بوده است. او در سال 1988 گفته بود ناو آمریکایی در آب‌های بین‌المللی بوده است. این مساله نیز آشکار شد که افسران ناو، راجرز را فردی متجاوز و دردسرساز می‌دانستند و حرکت ناو به سمت آب‌های ایران را نیز اقدامی عجیب و غریب از سوی او عنوان کرده بودند. از نظر آنها، او به عمد ناو را به داخل آب‌های ایران برده و به تعقیب قایق‌های گشتزنی ایرانی پرداخته بود و خودش به دنبال دردسر و مشکل درست کردن در این زمینه بود. حواس‌پرتی او به دلیل تلاشش برای تعقیب قایق‌های گشتزنی ایران و همچنین سیستم جدید ضدموشکی و رادار هدایت موشک منجر به این فاجعه شده بود.

مدت زمان کمی پس از شلیک به هواپیما، ایران از شورای امنیت سازمان ملل خواست این عمل ایالات متحده را به عنوان عمل مجرمانه در نظر بگیرد. جورج بوش(پدر) که در آن زمان در حال رقابت برای انتخابات ریاست‌جمهوری بود، در کمپین تبلیغاتی خود اعلام کرد: «من هیچگاه عذرخواهی نمی‌کنم، برایم مهم نیست که حقایق چه می‌گویند، من عذرخواهی نمی‌کنم». در نهایت در سال 1996 دولت رئیس‌جمهور بیل کلینتون، «تاسف عمیق» خود را در این باره اعلام کرد و به دولت ایران 8/131میلیون دلار خسارت داد که 8/61 میلیون دلار آن برای خانواده قربانیان در نظر گرفته شده بود. در مقابل تهران نیز موافقت کرد شکایت خود علیه آمریکا را در محاکم بین‌المللی پس بگیرد. با این حال بسیاری از ایرانیان با وجود گذشت این همه سال از وقوع این حادثه بر این عقیده‌اند که شلیک به هواپیمای مسافری ایرباس اقدامی عمدی از سوی دولت آمریکا بوده است. برای آنها اصلا قابل قبول نیست که نیروی دریایی ایالات متحده با آن همه تبلیغات و ادعا ی حرفه‌ای بودن چنین اشتباه مهلکی انجام داده باشد، بعد از آن بود که باور کردند آمریکا یعنی همان شیطان بزرگ توانایی چنین اقدامات شیطانی‌ای را دارد. اسناد تازه از دروغ‌های بزرگ

این تنها گزارش رسانه‌های غربی راجع به سقوط هواپیمای ایرانی شماره 655 در خلیج‌فارس نبود. نشریه وایس در گزارشی به جدیدترین اسناد مربوط به این سقوط پرداخته و نوشته آمریکا دروغ‌های بزرگی را راجع به این اقدام خود گفته بود.

برخی رسانه‌های آمریکایی بر این باورند که آمریکا در این مورد دروغ نگفت و نتیجه اقدامات خود را پذیرفت. بوریس جانسون، در ستون همیشگی خود در روزنامه تلگراف نوشت: «آمریکا هیچگاه تلاش نکرد در این خصوص حقیقت را انکار کند یا علت اصلی آنچه اتفاق افتاده را پنهان کند».

نویسنده نشریه وایس در ادامه مطرح کرده است: اما این مساله درست نیست. آمریکا در آن زمان دروغ‌های زیادی راجع به این هواپیما مطرح کرد. ایالات متحده مدعی شد آمریکایی‌ها مورد حمله بی‌دلیل قایق‌های گشتزنی ایرانی قرار گرفته بودند و به همین دلیل هواپیمای مسافری را با هواپیمای نظامی اشتباه گرفتند. با این حال از همان ابتدا نیز دلایل زیادی وجود داشت که نشان می‌داد داستان سر هم شده توسط آمریکا از اساس غلط است. یکی از دروغ‌های کلیدی این بود که هواپیمای مسافری به سمت ناو تغییر مسیر داده و سعی داشته به ناو برخورد کند که این مساله بعدها براساس مدارک و شواهد نشان داده شد که از اساس غلط است.

این روزنامه‌نگار آمریکایی خاطرنشان کرده است: براساس اسناد محرمانه‌ای که من در اختیار دارم رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و مارگارت تاچر، نخست‌وزیر وقت انگلستان به یکدیگر در این باره نامه نوشته و تاکید کرده بودند که باید ایران برای سقوط این هواپیما مورد سرزنش قرار گیرد. آنها تاکید کرده بودند باید به‌گونه‌ای این مساله برای دنیا نمایش داده شود که گفته شود آمریکا برای دفاع از خودش دست به کشتن 290 مسافر غیرنظامی این هواپیما زده است. این اسناد همچنین نشان می‌دهد انگلستان آشکارا از ادعا های آمریکا حمایت کرده و این کار نیز در شرایطی صورت گرفته که می‌دانسته ادعاهای آمریکا مزخرفی بیش نیست. این اسناد نشان می‌دهد انگلستان به آمریکا کمک کرده تا گندکاری خود را بپوشانند.

در بین یکی از اولین اسناد در این زمینه که درون فایلی ضخیم از اسناد وزارت خارجه آمریکا قرار دارد، نامه‌ای است که ریگان در تاریخ هفتم ژوئیه برای تاچر نوشته است. در این نامه آمده است: «مارگارت عزیز! می‌خواهم بدین وسیله از اقدام شما برای پشتیبانی سریع از اقدامات دفاعی آمریکا در حادثه هواپیمای ایرانی تشکر کنم.» و در زیر آن نیز امضای ریگان وجود دارد: «با احترام؛ رون».

ریگان در این نامه در واقع اعتراف کرده که می‌دانسته انگلستان به سرعت و بدون هیچ تحقیقی تنها برای اینکه از آمریکا دفاع کرده باشد، ادعا ی آمریکا را مبنی بر اینکه این اقدام، اقدام دفاعی بوده است، تایید کرده است. این نامه بعد از این با نامه دیگری همراه شد که بلند‌تر از نامه اول بود و ریگان خطاب به تاچر در این نامه که مهر محرمانه خورده است، می‌نویسد: «مارگارت عزیز! می‌خواهم برخی افکار خود را درباره فاجعه اخیر هواپیمای ایران در خلیج‌فارس با شما به اشتراک بگذارم».

ایده اصلی ریگان این است که این حادثه یک تراژدی بوده اما در هر صورت ایران باید آن را پذیرفته و تحمل کند. نگرانی اصلی ریگان در این باره این بود که ایرانیان بخواهند از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کنند که آمریکا را برای کشتن انسان‌های بی‌گناه و شهروندان غیرنظامی محکوم کند. او در این باره استدلال می‌کند که شلیک کردن به هواپیمای ایرباس ایرانی «نباید به گونه‌ای استفاده شود که منافع مشترک دو طرف در خلیج‌فارس و همچنین حضور نیروهای دریایی غربی در این منطقه را با خطر روبه‌رو کند».

تاچر بعد از این در تاریخ 26 ژوئیه، نامه‌ای محرمانه به ریگان می‌فرستد و در آن ریگان را «رون عزیز» خطاب کرده و پایان نامه خود را چنین امضا می‌کند: «همیشه ارادتمند شما؛ مارگارت».

در این نامه علنا از آمریکایی‌ها حمایت شده و ایرانیان مورد سرزنش قرار گرفته‌اند. تاچر در این نامه می‌نویسد: «این حادثه از هر لحاظ یک تراژدی بود. این مساله نشاندهنده هزینه بسیار بد جنگ در خلیج [فارس] و معضلاتی است که در مقابل دریانوردان برای حمایت از آزادی در دریانوردی وجود دارد».

تاچر در این نامه نه‌تنها بیان می‌کند این عمل آمریکا برای حمایت از «آزادی» انجام شده بلکه در عین حال استدلال می‌کند که این کشتار در نهایت نتایج خوبی به بار خواهد آورد! تاچر به ریگان نوشت: این حادثه در نهایت برای ایرانیان این پیام را با خود به همراه دارد که باید هر چه سریع‌تر به درگیری‌ها در خلیج‌فارس پایان دهند.


* گلایه انگلیس از آمریکا

با این حال در شرایطی که تاچر بیشترین حمایت را از ریگان برای از بین بردن هواپیمای مسافری ایرانی می‌کند، در پشت صحنه مقامات هر دو کشور درباره نتایج این اقدام بشدت نگران هستند. در یکی از یادداشت‌های بشدت متعجب‌کننده، دیپلمات‌های انگلیسی می‌گویند مقامات وزارت خارجه آمریکا در حقیقت در مقابل این حرکت بودند و از مقام‌های بریتانیایی خواسته بودند مقابل اقدامات ناو‌های آمریکایی گلایه کنند تا دیگر چنین اقدامات خودسرانه و احمقانه‌ای توسط پنتاگون رخ ندهد.

نامه محرمانه‌ای از سفارت انگلستان در واشنگتن در تاریخ 19 ژوئیه به مقامات وزارت خارجه آمریکا داده می‌شود که می‌گوید: «معاون وزیر خارجه در اداره خاورنزدیک به طور خصوصی به ما گفته است توافقی کلی در این باره در سطح سیاسی در این وزارتخانه و همچنین پنتاگون (به همراه ستاد مشترک ارتش) وجود دارد که تاکید می‌کند باید نیروی دریایی ایالات متحده اقدامات بیشتری برای هماهنگی فعالیت‌هایش با کنترل ترافیک در خلیج [فارس] داشته باشد.» مقام‌های دولت آمریکا در وزارت خارجه اضافه می‌کنند: « اگر بتوانیم نگرانی‌های خود را به صورت شفاف و مستقیم به نیروی دریایی ایالات متحده بیان کرده و بتوانیم آنها را به جهت مثبت و درست رهنمون شویم، بسیار بهتر خواهد بود». این نامه برای رؤسای دفاتر خارجی یعنی دیوید میلور، لیندا چاکر، تیم اگار، لرد گلنارتور و همچنین اداره حمل و نقل و واحد MOD فرستاده شد. بنابراین شکایات و گلایه‌های ایالات متحده و انگلستان از نیروی دریایی ایالات متحده به صورت گسترده‌ای مطرح شده بود.


* خط خبری دستور داده شده به رسانه‌ها

قبل از این نیز در سیزدهم ژوئیه تلکسی محرمانه از وزارت خارجه به سفارت انگلستان در واشنگتن ارسال شده بود که بیان می‌کرد این خط در رسانه‌های عمومی باید دنبال شود که شلیک به هواپیمای ایرانی بعد از حمله ایرانیان به ناو وینسنس انجام شده بود و «تجهیزات بررسی الکترونیکی وینسنس USS نشان می‌داد این هواپیما هواپیمایی نظامی است و تلاش ناو برای برقراری ارتباط با هواپیما نیز در فرکانس‌های رادیویی دقیق، با پاسخ مناسب از سوی هواپیمای ایرانی مواجه نشده است».

ارتباط نزدیک بین ایالات متحده و انگلستان– و اصرار آنها در از بین بردن حقایق درباره هواپیمای مسافری ایرانی– در تلکسی که سوم ژوئیه یعنی روزی که به ایرباس ایرانی شلیک شد، کاملا دیده می‌شود. در این تلکس با عنوان «واقعه در خلیج» آمده است: «پنتاگون اعتراف کرده که آمریکا اشتباهی در تنگه هرمز به یک هواپیمای مسافری ایرانی شلیک کرده است». در این تلکس تاکید شده است: «دولت هنوز به طور عمومی و در برابر رسانه‌ها، تایید نکرده است که آیا این هواپیما نظامی بوده یا غیرنظامی و آیا واقعا نیروهای دریایی ایالات متحده به آن شلیک کرده‌اند یا نه؟ اما پنتاگون تنها چیزی که مطرح کرده این است که گزارش‌های قبلی درباره شلیک به یک فروند F14 ایرانی اشتباه بوده است».

منبع : IRINN.IR