چه فردی فقیر است؟ چه خانواده ای فقر دارد و چگونه می توان بر این بحران سیطره یافت و در جهت کاهش آن گام نهاد؟





در کتب مختلف جامعه شناسی تعاریف گوناگونی از فقر شده است و می توان به یک جمع بندی کل از آنها رسید:


١. فقر جسمی

شخصی که نقص عضو دارد، دچار فقر جسمی است؛ بدین ترتیب، معلولان در شمار فقیران جای دارند؛ هر چند از ابعاد دیگر در

درجات بالایی از توانگری باشند. البته چنین فقری اغلب به فقر مالی نیز می انجامد.




٢. فقر فرهنگی

بی تردید خرد، یکی بزرگترین نعمت های خداوند متعال است. هیچ نعمتی از عقل برتر نیست؛ ولی برخی انسان ها از این نعمت

بزرگ بی بهره یا کم بهره اند. عقل مراتب مختلفی دارد. گروهی از پایین ترین مرتبه آن یعنی توان درک نیز بی بهره اند.




٣. فقر روحی (ذهنی)

گروهی، به رغم برخورداری از مواهب طبیعی بسیار، همواره خود را نیازمند می پندارند؛ در اندیشه افزایش دارایی خویش به سر

می برند و از مشاهده مردم داراتر در حسرت فرو می روند. آزمندی و حسد در جان این افراد ریشه دوانیده و آنها را از درون می پوساند.




٤. فقر مالی

این نوع فقر که فقر مالی، فقر اقتصادی، فقر معیشتی و محرومیت نیز خوانده می شود، عبارت است از ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای

انسانی. یعنی ناتوانی انسان در تأمین حد کافی نیازمندی های بنیادی خود به منظور رسیدن به یک زندگی آبرومند و شایسته به عنوان

شرط لازم در رسیدن به سوی کمال.




آثار فقر را به دسته های زیر تقسیم کرده اند:

١. آثار اقتصادی

از آن جا که فقر، پدیده ای اقتصادی است، به طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویرانگر برجای می نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی

و نابود نشود، چون غده سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می گیرد و به مرگ اجتماع می انجامد؛ به تعبیر جامعه شناسان، فقر؛ فقر

می زاید و به طور معمول فرزندان فقرا در محرومیت باقی می مانند.



مورد استفاده قرار نگرفتن امکانات بالقوه اقتصادی، فقدان سرمایه لازم برای سرمایه گذاری، کمبود تقاضا برای نیروی کار،

پایین بودن مزد ها و رشد منفی، از دیگر آثار اقتصادی فقر است؛ زیرا فقرا، به سبب محرومیتی که دارند، به طور معمول از تحصیلات

و تخصص لازم بی بهره اند؛ در نتیجه، از ظرفیت کارخانه ها، مزارع و دیگر منابع و امکانات استفاده کامل نمی شود، تولید کاهش

می یابد و درنهایت، کشور فقیر برای تأمین نیازهای اساسی اش، ناگزیر ارزش های خود را زیرپا می نهد. دست نیاز به سوی کشورهای

ثروتمند دراز می کند و به وابستگی اقتصادی، که اغلب به وابستگی سیاسی می انجامد، تن می دهد.




٢. آثار فرهنگی

آثار فرهنگی فقر در جامعه بسیار گسترده تر از آثار اقتصادی آن است. برخی از این آثار عبارت است از:



الف) ضعف عقیدتی

محرومیت های اقتصادی ناشی از فقر، در افرادی که ظرفیت کافی ندارند و از سویی به سبب فقر از فراگیری تعالیم دینی بی بهره اند،

به سست شدن ارکان ایمان می انجامد و ممکن است اعتقادشان به مبدأ هستی را ضعیف کند.




ب) ضعف علمی

کمبود مراکز آموزشی و مربیان مجرب یکی از آثار فقر در سطح جامعه است. علاوه بر این، امکانات محدود جامعه نیز تنها دراختیار

گروه های خاصی که از توانایی مالی برخوردارند، قرار می گیرد. در کشورهای فقیر معمولا کودکان از سنین پایین در کنار سرپرست

خانواده برای تأمین نیازهای اولیه زندگی تلاش می کنند و به همین سبب، آمار ترک تحصیل نوجوانان بسیار بالاست.




ج) اضطراب و ناراحتی های روحی

وقتی فاصله طبقاتی در جامعه ای شدت یابد، به تدریج کینه ها و عقده های روحی درون فقرا ریشه می دواند و حالت نومیدی و

افسردگی آنها را فرامی گیرد و آثار اجتماعی زیانباری به ارمغان می آورد.




د) رخت بربستن صفات پسندیده

انسان های نیازمند، به سبب تزلزل روحیه ای که دارند، اغلب گرفتار ضعف شخصیت شده، به تدریج خصلت های والای خود را از دست

می دهند و به بعضی از صفات ناپسند مبتلا می شوند؛ برای مثال، وقتی نیازمندی می بیند کسی سخن راستش را باور نمی کند، کم کم

در برابر دروغگویی بی تفاوت می شود.








٣. آثار اجتماعی

میان محرومیت های اقتصادی و مسائل فرهنگی- اجتماعی پیوندی مستحکم وجود دارد. آثار گونه گون فقر در هنجارهای جامعه نیز

تأثیر می گذارد.



مهم ترین اثر اجتماعی فقر که خود به آثار دیگر می انجامد، ضعف شخصیت تهی دستان است. فقیران، به سبب برخوردار نبودن

از امکانات مادی و موقعیت اجتماعی، در جامعه مورد تحقیر قرار می گیرند؛ اگر حقی از آنها پایمال شود، کسی گفتارشان را نمی پذیرد.

بنابراین، قدرت دفاع از حق خود را از دست می دهند و نومید به انزوا روی می آورند.



این آثار در صحنه اجتماع بسیار خطرناک تر و ویرانگرتر است. بخشی از این آثار که به طور عمده زاییده عقده های روحی و تحقیرهای

اجتماعی و سلب شخصیت تهیدستان شمرده می شود، عبارت است از: بالارفتن آمار جرایم و بزهکاری حتی درمیان کودکان و نوجوانان،

طلاق، اعتیاد، فحشا، تکدی گری و ولگردی.




٤. آثار سیاسی

فقر و محرومیت سبب می شود تهی دستان در برابر دولتمردان احساس بی اعتمادی کرده و در اجرای برنامه های دولت همراهی نکنند.




راه های پیشگیری از فقر

به طور کلی شیوه اصولی برخورد با هر مشکلی، بستن راه پدیدآمدن آن است؛ چنان که همه متخصصان دانش پزشکی بر این باورند

که پرداختن به بهداشت و جلوگیری از پیدایش بیماری از درمان آن آسان تر و مهم تر است. در مبارزه با مشکل فقر نیز اجرای سیاست هایی

برای از بین بردن زمینه های پیدایش آن مهم ترین گام به شمار می آید.




الف) مقابله با عوامل فرهنگی و اجتماعی

به طور خلاصه، عوامل فرهنگی و اجتماعی فقر فردی و اجتماعی عبارت است از:




  • تنبلی و عدم استقامت در کار
  • بی برنامگی
  • دیدگاه نادرست درباره دنیا و آخرت
  • خودباختگی و عدم اعتماد به نفس
  • ترویج گناه و فساد در جامعه
  • اعتیاد و تکدی گری و اظهار فقر

تشویق مردم به کار و تلاش و توجه دادن آن ها به آثار دنیایی و آخرتی آن نیز در این راه بسیارمؤثر می نماید. بدیهی است که

ایجاد نشاط، امید به آینده و استحکام پایه های عقیدتی در بین جوانان، شرط اولیه برای گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه است.

به تصویر کشیدن نتیجه تلاش افرادی که در سایه تلاش و استقامت به موفقیت های بزرگ دست یافته اند و نیز یادآوری تمدن عظیم

اسلامی، که در سایه به کار بستن آموزه های دین تحقق یافت، در زدودن روحیه تنبلی، نومیدی و خودباختگی مردم تأثیر بسیار دارد.



افزون بر این، تقویت ابعاد معنوی جامعه و از بین بردن زمینه های گناه و اعتیاد و تبیین آثار مرگبار آن، از روی آوردن مردم، به ویژه

نسل جوان، به گناهان جلوگیری می کند. بدیهی است که در کنار نفی این امور، فراهم کردن امکانات تفریحی و ورزشی و نیز علمی و

آموزشی و تشویق جوانان به آن ها امری ضروری می نماید. برخورد با متکدیان حرفه ای، جمع آوری آنها در اردوگاه ها، آموزش

فرهنگی و حرفه ای آنها و نیز ایجاد امکانات شغلی برای آنان بخشی از سیاست ها به شمار می آید. رسانه های گروهی، به ویژه

صداوسیما، در کارآمدی سیاست های فوق نقش بسزایی دارند.






ب) مقابله با عوامل طبیعی


باتوجه به آنچه که به آن اشاره شد، گاه عوامل طبیعی چون مرگ و از کارافتادگی سرپرست خانواده، سیل و زلزله موجب تهی دست شدن

گروه هایی از جامعه می شود. در این جهت دو کار اساسی لازم است:



انجام اقداماتی در جهت به حداقل رساندن آسیب های ناشی از عوامل طبیعی، مانند ایجاد سیل بند و رعایت اصول ایمنی در کارگاه ها،

جاده ها و ساختمان ها. تقویت سیستم تأمین اجتماعی، به منظور تحت پوشش قراردادن، از کار افتادگان، بی سرپرستان و قربانیان

حوادث طبیعی.




ج) مقابله با عوامل اقتصادی


مسائل اقتصادی، اصلی ترین عامل پیدایش فقر است. منشأ اساسی فقر در بعد اقتصادی، مسأله حاکمیت نظام سرمایه داری و روابط

اقتصادی مبتنی بر آن است. وقتی اقتصاد جامعه براساس نظام اقتصادی اسلام سامان یابد، زمینه پیدایش نابرابری و استثمار از میان

می رود و برای ظهور فقر درجامعه جایی نمی ماند. عوامل اقتصادی فقر عبارت است از:




  • توزیع ناعادلانه ثروت
  • تورم
  • فقدان امکانات شغلی
  • ضعف مدیریت و تخصیص نیروی انسانی
  • بازدهی پایین و عدم کارآیی در تخصص منابع