روش های تدریس ،فنون كلاس‌داري و بررسي نحوه تدريس موفق در کلاس



در اين نوشته، روش‌هاي كلاس‌داري را از ديدگاه برخي از معلمين موفق و يا شاگردان دبيرستاني مي‌نگريم، لذا نمونه كارهاي موفق، با توجه به عوامل مختلف رفتاري، مورد بررسي قرار داده شده است. اين نمونه‌ها از لا به لاي نظريات دانش‌آموزان دبيرستاني كه طبيعتاً سال‌ها تجربه در شناخت انواع تدريس‌هاي موفق دارند، همچنين معلمين كه آموزش اين عزيزان را به عهده دارند و با استفاده از مجموعه مطالبي كه از ديدگاه روانشناسي انتخاب شده، همراه گرديده است.
به اميد آنكه از لا به لاي اين بحث‌ها بتوانيم بهترين روش ايجاد انگيزه، يا نحوه ارتباط صحيح با دانش‌آموزان و يا روش‌هاي بالا بردن بهره‌وري در كلاس و افزایش موفقیت دانش آموزان و معلمان را بيابيم.



هدف اصلي در تدريس



هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه هدف اصلي در تدريس چيست؟
آيا فقط آموزش مبحث خاصي مي‌باشد، يا آنكه در ضمن آموزش بايد سعي كنيم، دانش‌آموز را به عنوان يك شهروند مؤثر و مفيد براي جامعه به بار آوريم.
يعني در نهايت روش درست زندگي كردن و انسان بودن را به او بياموزيم و از خود، خاطر خوبي در ذهن دانش‌آموزانمان به جا بگذاريم.



خاطره‌اي از روز معلم:



ساليان تدريس در گذرند و خاطراتي در ما باقي مي‌گذارند، خاطراتي كه همواره بوي تازگي خود را زير غبار زمان از دست نمي‌دهند. چه خوب است لذت داشتن چنين خاطراتي را با هم قسمت كنيم. مانند خاطره‌اي كه بوي مهرباني آن را هنوز احساس مي‌كنم.
از راهروي طويلي كه به دفتر دبيرستان منتهي مي‌شد، گذشتم. مثل هر روز ازدحامروپوش سورمه‌اي‌ها، پچ‌پچ‌هاي خاص زنگ تفريح، هل دادن، خنديدن، خود شيريني‌هاي برخيشاگردان را مي‌ديدم ولي اين بار وارد جمع هيچ گروهي نشدم و دست‌هاي گچي خود را برشانه هيچ كدام نزدم! تكه پراني‌ها و شليك خنده‌ها اين بار رد و بدل نشد. نگرانيخاصي به دلم چنگ مي‌زد. چهره مغرور يكي از بچه‌هاي سوم رياضي جلوي نظرم مي‌آمد: مريم، دختري بلند قامت و سفيدرو با چشماني كه انگار در عمقشان اندوهي غريب خفتهبود. به قول خودم سه سال بزرگش كرده بودم ولي امروز ديدم كه چقدر بايد بزرگ‌تر ازسنش باشد!
مادرشاول صبح گوشه دفتر منتظرم بود. صورتش را در چادري پوشانده بود. بوي آشناي فقر ونداري به همراه عطر دوست‌داشتني مادري مهربان همراه شده بود.
درحالي كه اشكي بر چهره چروكيده‌اش مي‌غلتيد، گفت: خانم مبادا دخترم بفهمد پيش شماآمدم. مريم خيلي شما را دوست دارد و مي‌خواست هديه‌اي براي روز معلم به شما بدهد. امروز صبح از باغچه گل ياس چيدم كه بياورد ولي او نگران بود كه در مقابل ديگرانشرمنده مي‌شود و...دست‌هاي زبر و زحمت كش آن مادر را بين دست‌هايم گرفتم. زن كهجرأت بيشتري يافته بود از شوهرش كه آجركشي مي‌كرده و الآن به علت ديسك كمر زمين‌گيري شده حرف زد. از پسرش كه دوره راهنمايي است و با آنكه انگشتش لاي دستگاهپرس رفته، مي‌گويد غصه نخور مادر بدتر از اينها زيادند، صحبت كرد. از خودش گفت كهناچار است در خانه‌هاي مردم كار كند و زندگي را بچرخاند.
درحالي كه آرامش مي‌كردم، از ثروت‌هاي بزرگي كه خداوند به او داده حرف زدم. اين كه مي‌تواند بچه‌هاي به اين خوبي داشته باشد، اين كه با همه مشكلات يكديگر را دوستدارند و به هم كمك مي‌كنند و...
موقع خداحافظي انگار سبك شده بود. لبخند مي‌زد و دعا مي كرد ولي انگار غصه‌هايش را درقلب من ريخته بود.
مريمفقط مغرورترين شاگردم نبود، او بسيار تيز و حساس بود. من بايد احتياط مي‌كردم، تاهيچ ردي از دلسوزي را در چشم‌هايم نبيند و شرمنده نشود. اگر شخصيتش در جمع همكلاسي‌ها مي‌شكست، ديگرچيزي برايش نمي‌ماند كه من بتوانم معلمشباشم.
بهدفتر دبيرستان رسيدم. مزه چاي تلخ با دلهره خاصي آغشته شده بود و صحبت‌هاي همكارانتوأم با خزيدن عقربه‌هاي زنگ تفريح مي‌شدند تا زمان رسيدن به زنگ دوم را بسازند. فكر كردم چه ساده مي‌شد اگر معملي فقط در گفتن معادلات شيمي، فرمول‌ها، حل مسائلو... خلاصه مي‌شد. ولي مگر ممكن است! خدايا كمكم كن.
به دركلاس سوم رياضي رسيدم يادم افتاد اولين باري كه وارد كلاس شدم فكر كردم در كاملاًباز است، ولي وقتي پشت دستم به عنوان در زدن محكم به ديوار خورد تازه فهميدم كلاسبي‌در است آن وقت همگي به جاي سلام خنديده بوديم اين خاطره لبخندي روي لب‌هايمنشاند روي تخته‌ي كلاس با خط زيبايي شادباش روز معلم را نوشته بودند صداي قدم‌هايمريم را از ته قلبم مي‌شنيدم كه آرام‌آرام، نزديكم مي‌شد دسته گل ياسي كه هيچروباني اطرافش نبود را به سويم دراز كرد با خوشحالي گل‌ها را بوئيدم گفتم از كجادانستي كه من عاشق بوي اين گل‌ها هستم، پاي تخته رفتم، انگار گچ و گل‌ها با همكاريهم درس مي‌دادند.
آن روز كلاس درس شيمي پر از عطر گل‌هايياس بود. بهترين تشويق‌ها بايد واقعي باشند و من واقعاً از گرفتن چنين هديه‌اي ازچنين شخصيتي خوشحال بودم و شور شوق خود را نشان مي‌دادم.
هنگامي كه از كلاس سوم رياضي خارج مي‌شدم لحظه‌اي نگاهم به مريم خورد.
اولينباري بود كه ديدم چشم‌هايش مي‌خنديدند
.



فصل اول مواردي كه ما معلين بايد به آن توجه كنيم:


استفاده از روش‌هاي فعال ياددهي مبتني بر it:



معلمين گرامي بايد به شناسايي و ارتقاي مهارت‌هاي خود در كاربرد فناوري‌هاي نوين نظير ict و it در آموزش بپردازند. به اين ترتيب نه تنها مي‌توانند از راهبردهاي گوناگون در آموزش استفاده كنند، بلكه امكان پاسخ‌گويي به نيازها و تفاوت‌هاي فردي، ياد گيرنده را فراهم مي‌سازند و با استفاده از جذابيت‌هاي فناوري‌هاي در جهت ايجاد انگيزه، كلاس موفق‌تري را خواهند داشت و شور و نشاط بيشتري در كلاس ايجاد مي‌كنند.
شاگردان نيز در هنگام كار با ict، اغلب در غالب گروهي مشاركت مي‌كنند و تجربه‌ي اين گونه كارها به تقويت و رشد مهارت‌هاي فردي و اجتماعي، مي‌افزايد.
هر دانش‌آموز با هر ميزان از توانايي مي‌تواند از اين فناروي برخوردار باشد و از فرآيند يادگيري غني‌تري برخوردار گردد. ما معلمين بايد سعي كنيم با ياري خداوند گنج دورني دانش‌آموزان و استعدادهاي نهفته آنها را نمايان كنيم. يعني يادگيري براي عمل كردن، يادگيري براي زندگي در كنار هم و با هم بودن را پرورش دهيم.
از ict به عنوان ابزاري براي پشتيباني از اهداف تدريس بايد استفاده كنيم و دانش‌آموزان را به همكاري با يكديگر به هنگام كار با اين ابزار تشويق كنيم، تا ضمن دست‌يابي به يادگيري مستقل و فعال، تقويت كار مشاركتي را پرورش دهيم و باعث تقويت توانايي‌هاي دانش پژوهان در جمع‌آوري و پردازش اطلاعات و نوشتن گزارش‌ها باشيم.



بررسي نحوه تدريس:



بهترين روش تدريس را چگونه مي‌توان ارائه داد؟
اين سؤالي است كه تمامي همكاران به هنگام تدريس به آن مي‌انديشند. در گروهي از همكاران كم تجربه گاهي اين سؤال به همراه اضطرابي خاص ظاهر مي‌شود و اگر به نحوي اين اضطراب را به هنگام تدريس بروز دهيم يعني «اولين پله شكست».
دانش‌آموزان دبيرستاني معمولاً تجربه چندين ساله در شناخت كليه رفتارهاي معلمشان دارند و كوچك‌ترين رفتار معلم را ناخودآگاه زير ذره‌بين تجزيه و تحليل خود قرار مي‌دهند و شايد نتوانند آنچه حس مي‌كنند بيان كنند ولي به هر حال با نگاه يا رفتارشان به يكديگر يا به معلم گوشزد مي‌كنند. با دانش‌آموزان كه صحبت مي‌كردم اولين نكته‌اي كه در كلاس‌داري مدنظر داشتند، اين بود كه معلم بايد بتواند تسلط كامل خود را بر موضوع و كلاس نشان دهد. همكاران نيز با بيان خود همين مطلب را مي‌رسانند. معلم بايد احاطه به كليه موارد بحث داشته باشد و قدرت ارائه آنها را نشان دهد. بسياري از همكاران جهت موفق بودن، لزوم داشتن طرح درس مناسب و فراگير، خواه به صورت مكتوب يا ذهني را قائل بودند. آنان معقتد بودند وجود طرح درس مناسب باعث تسلط كامل معلم بر موضوع مربوط مي‌شود تا بدون اتلاف وقت موارد درسي را به طور كامل پياده كند.



جلسه اول تدريس:



به عقيده تعداد زيادي از همكاران و دانش‌آموزان مهمترين جلسه در طول سال همان جلسه اول است.
اولين برخورد معلم با دانش‌آموز چگونه بايد باشد؟
عده‌اي از معلمين موفق جهاني معتقدند اولين برخورد بايد به نحوي باشد كه دانش‌آموز حس كند در يك برنامه‌ريزي كاملاً منظمي قرار گرفته است. كليه قوانين كلاس در طي سال، در همين جلسه بايد مشخص گردد. صحبت‌هاي مهمي از قبيل نحوه تدريس يا روش صحيح مطالعه يا نحوه برنامه‌ريزي روزانه و همچنين اهميت انضباط در همين جلسه مطرح گردد. در مورد انتخاب نوع انضباط، اينكه از نوع انضباط مقتدرانه، بروني و مستبدانه، يا انضباط دموكراتيك، دورني با احساس مسئوليت و اينكه كدام‌يك مؤثرترند. قضاوت و ارزيابي به عهده خود شماست. همچنين معلمين موفق دنيا در جلسه اول نسبت به استفاده كمتر از برنامه‌هاي تلوزيوني تأكيد دارند. آنها مي‌گويند برنامه‌هاي تلوزيوني باعث كاهش فعاليت بدني و عموماً اتلاف وقت بچه‌ها مي‌شوند. كارشناسان نيز بحث مفصلي در اين مورد دارند كه بررسي و قضاوت آنها به عهده خود شماست.




اهميت ايجاد انگيزه در جلسه اول:



اگر معلم بتواند در جلسه اول اهميت فراگيري علم را به كلاس تزريق كند جلسات بعدي به مراتب بسيار بهتر و ارزنده‌تر مي‌شوند و كلاس از معلم محوري به سوي شاگرد محوري حركت كره و تبديل به كلاسي پويا و ارزنده مي‌گردد.

در مورد علم و اهميت آن از بيانات لطيف حضرت علي (ع) مي‌توانيم سود ببريم آنجا كه در ستايش دانش مي‌فرمايند: هر ظرفي تنگ مي‌گردد (پر مي‌شود) به آنچه درون آن مي‌گذارند مگر علم و دانش (سينه دل) كه چون علم در آن راه يافت فراخ مي‌گردد و گنجايش دارد براي پذيرفتن علم ديگر، اين دل‌ها ظرف‌هاي علوم و اسرارند و بهترين آن دل‌ها، نگهدارنده‌ترين آنهاست (كه سپرده شده را خوب نگهدارد و به يايد دارد) پس هوشيار باش و از من نگاهدار و به ياد داشته باش آنچه به تو مي‌گويم: اي كميل: علم بهتر از مال است. زيرا علم ترا از گرفتاري‌هاي دنيا و آخرت نگاه دارد و تو مال را از تباه شدن نگاه مي‌داري، مال را بخشيدن كم مي‌گرداند ولي علم در اثر بخشيدن و ياد دادن به ديگران فزوني مي‌يابد.
دو خورنده هستند كه سير نمي‌شوند، خواهان علم كه هر چه بر او كشف و هويدا شود باز مجهول ديگري را مي‌خواهد معلوم كند و خواهان دنيا كه آنچه از كالاي دنيا بيابد باز مي‌خواهد كالاي ديگري به دست آورد.



نحوه شروع تدريس:



شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جديد، خلاصه‌اي از مطالب گذشته را اشاره كند و معتقدند اين كار باعث ايجاد آرامش در فراگيري مطالب جديد مي‌گردد. عموماً خود همكاران نيز به اين مورد آگاهند و به لزوم انجام اين كار معتقدند. هر چند اين اشاره بسيار كوتاه و گذرا باشد، ولي اين احساس اطمينان روحي را كه مطالب قبلي تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اكنون آماده پذيرش جديد هستيم، را مي‌دهد. و اين خيلي فرق مي‌كند با معلمي كه به نظر دانش‌آموزان از يك نقطه گنگ شروع به حركت مي‌كند. در اين موارد بسياري از بچه‌ها چون اطمينان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جديد به قديم را نمي‌يابند، لذا بيشتر به گذر وقت مي‌انديشند، تا آنچه معلم بيان مي‌كند.




روش موفق تدريس از ديدگاه دانش‌آموزان



اكثريت دانش‌آموزان، كلاس معلم محوري را كه در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاري در چنين كلاس‌هايي به صور مختلفي بروز مي‌كند كه بعداً روي آن، صحبت خواهيم كرد.
در صحبت‌هاي زيادي كه با شاگردان پايه‌هاي مختلف داشته‌ام اكثريت آنان روي حل تمرين اضافي تأكيد دارند. مي‌گويند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرين يا سؤال اضافي به ما بدهد، تا ما نيز چند لحظه‌اي كه او سكوت كرده، بتوانيم روي گفته‌هاي وي فكر كنيم و خود را بيازمائيم كه تا چه حد مطالب را فرا گرفته‌ايم، آنگاه با آرامش بيشتري ديگر مطالب را پيگري مي‌كنيم. بچه‌ها اغلب معتقدند درس بايد توأم با مثال‌هاي دلنشين و مسائل روزمره باشد، بيان قصه‌وار مطالب مي‌تواند در كلاس ايجاد علاقه به گوش دادن كند. بيان قصه‌وار همان موردي است كه قرآن در بسياري مواقع جهت جذابيت و مؤثر بودن آموزش خاصي استفاه نموده است. در غير اين صورت كلاس خشك و خسته‌كننده مي‌شود. من هم گاهي براي بيان مطلبي آن را در قالب داستاني ارائه مي‌دهم و عملاً مي‌بينم دقت بچه‌ها بيشتر مي‌شود و مطالب را بهتر ياد مي‌گيرند.




نحوه فعال نگاهداشتن كلاس توسط معلم:



چگونه مي‌توان كلاس پويا و پر تحرك داشت؟
جهت فعال نگهداري كلاس بايد مرتباً از بچه‌ها كار كشيد. معلميني كه تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با كلاسي خواب‌آلود و بي‌تحرك مي‌شوند. خيلي ساده مي‌توان جلوي اين كار را گرفت همان‌طوري كه از زبان خود بچه‌ها شنيديم بايد آنها را وادار به فعاليت كرد با جملات ساده‌اي نظير: «خوب تا حال چه گفتيم»، «فكر مي‌كنيد بعد چه مي‌شود»، «كي مي‌تونه بگه»، «كي مي‌تونه سريع‌تر به جواب برسه»، «مي‌خواهم ببينم سرعت عمل كي بيشتره»، «تصور كنيد در اين شرايط هستيد چه مي‌كنيد» نظير اين پرسش‌ها مي‌تواند باعث ايجاد كلاسي كاملاً فعال باشد چنين سؤالاتي با ايجاد حس كنجكاوي بچه‌ها را وادار به تفكر بيشتر روي موضوع مي‌نمايد به خصوص اگر محاسن مطالب يا كاربردهاي آنها در زندگي را بدانند در واقع ايجاد انگيزه براي فهم بهتر مطالب را كرده‌ايم و اين باعث مي‌شود مطالب بهتر جا بيفتند و باور يادگيري و اعتماد به نفس و تسلط روي موارد درس داده شده ايجاد مي‌گردد. زيرا در اين موارد نتيجه آن چيزي نيست كه معلم بيان كرده باشد بلكه بچه تصور مي‌كند نتيجه همان چيزي است كه خود به آن رسيده است.
نكته مهم ديگر كه اكثريت نظريه‌ها روي آن تأكيد داشتند، عدم تكرار بيش از حد مطلب است معلميني كه مطلب ساده‌اي را بارها تكرار مي‌كنند، باعث خستگي و بي‌حوصلگي كلاس مي‌گردند. روانشناسان معتقدند بيشترين گيرايي در يك سخنراني حدود بيست دقيقه اول مي‌باشد و معلميني كه تا ثانيه‌هاي آخر كلاس موارد بسيار بسيار مهم را مي‌گويند بهتر است به حد كشش طبيعي كلاس نيز توجه داشته باشند.
برخي همكاران نظريه جالبي در اين مورد دارند آنها مي‌گويند سعي مي‌كنيم وقت خود را طوري تنظيم كنيم كه فشار كاري در اوايل وقت شروع كلاس بيشتر از اواخر باشد و در دقايق آخر به بچه‌ها وقت آزاد مي‌دهيم تا اگر اشكال يا سؤالي هنوز برايشان باقي مانده با خيال راحت آن را بپرسند يا اينكه بتوانند مطالب تدريس شده را مرور كنند.




علل لزوم پرسش درس از ديدگاه بچه‌ها و معلمين



در مورد درس پرسي، معمولاً همكاران و شاگردان اتفاق‌نظر دارند كه اگر اين كار انجام نشود عملاً كارآيي كلاس پائين مي‌آيد. شاگردان مي‌گويند اگر بهترين معلم را هم داشته باشيم ولي مرتباً درس را از ما نخواهد كار يادگيري بسيار مشكل‌تر است. البته هدف اصلي معلمين علاوه بر اندازه‌گيري ميزان برآيند ياديگري كلاس و وادار ساختن بچه‌ها به تلاش جهت استمرار امر يادگيري، آن است كه درس به صورتشفاهي و با بيان خود دانش‌آموزان نيز تكرار شود تا هيچ‌گونه ابهامي باقي نماند. كلاً ايجاد سؤال باعث تحريك حس كنجكاوي و حركت بيشتر براي يافتن پاسخ مي‌شود. معلم مي‌تواند تمامي مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سؤال‌هاي عمومي در كلاس مطرح كند، تاكليه مطالب مرور شوند و كلاس آماده‌ي پذيرش درس جديد گردد