اهداف آموزش و پرورش تطبیقی


چکیده


در این نوشته بعد از اشاره اجمالی به اهمیت بحث تطبیق و تعریف آموزش و پرورش تطبیقی به هشت گزاره از مهمترین اهداف آموزش و پرورش

تطبیقی اشاره گردیده است که برخی از آنها عبارتند از کشف حقایق و مسائل آموزشی کشور پژوهشگر، واقع نگری در نظام آموزشی،

صلح جهانی، در اخیر به سه ملاحظه در نتیجه گیری اشاره شده است. یکی از ملاحظات این است که در مقایسه می بایستی شرایط

فرهنگی و ارزشی هر کشوری مد نظر قرار گیرد.



مقدمه


نظام های آموزشی به دنبال تربیت نیروی انسانی است، تربیت انسانی دارای مفهوم گسترده و در بردارنده ابعاد گوناگون می­باشد.نظام آموزش

و پرورش رسمی هر کشوری بخش قابل ملاحظه از آموزش و پرورش نیروی های انسانی را به عهده دارد. آموزش و پرورش تطبیقی

(Comparative Education) به شناسایی، تحلیل و مقایسه شباهت­ها و تفاوت­های پدیده های تربیتی در داخل یک نظام آموزشی و یا بین

نظام­های آموزش و پرورش کشورهای مختلف جهان با توجه به عوامل اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی مؤثر در تشکل و پیدایش

آنها می­پردازد(آقایی،1387، ص27) توجیه هر رفتاری نیازمند به تبیین اهداف آن است می­توان در پاسخ به این سوال که چرا به رشته آموزش

و پرورش تطبیقی پرداخته می­شود از اهداف آن صحبت کرد. این نوشتار برای پاسخ به این سوال اساسی آموزش وپرورش تدوین شده است

که چرا آموزش وپرورش تطبیقی پرداخته می­شود؟




روش تحقیق کتابخانه ای وبا توجه به اسناد و مدارک می­شود که از منابع مکتوب و با استفاده از تحقیقات که دیگران که به ثبت رسیده است

می­باشد.


مراد از تطبیق و مقایسه عبارت است از تجزیه و تحلیل مشابهت­ها، نکات مشترک و نیز تفاوت­های موجود بین سیستم­های مختلف تربیتی که

در زمینه سازمانی، تشکیلاتی، نحوه مدیریت آموزشی، برنامه و روش­های تربیتی و هم چنین ارزشیابی­های آموزشی درمراحل مختلف تعلیم

و تربیت به عمل می­آید.


منظور از اهداف دستاوردها، نقاط و قوت ضعف، و اصول مشترکی است که پژوهشگر با استفاده از مقایسه و تطبیق نظام های آموزشی

رسمی کشورها به دست می­آورد تا بتواند نظام های گوناگون آموزشی را شناخته، و برای بهبود نظام آموزشی خود پیشنهادات و راهکارهای

علمی را ارائه دهد
.

اهداف آموزش و پرورش تطبیقی


هر محققی که به دنبال مقایسه و تطبیق است اهداف گوناگونی شخصی، و عمومی داشته باشد که در اینجا برخی از اهداف مهم عمومی

را به صورت مختصر ارائه می­شود


1. کشف حقایق و مسائل تربیتی کشور خویش از طریق تحلیل و شناخت مسائل نظام­های آموزشی کشورهای دیگر.

برخی از حقایقی که قابل کشف اند عبارتند از:


الف) پیداکردن بینش باز نسبت به ضعف و قوت آموزش و پرورش کشور خویش.


تحلیل و شناخت جنبه های مختلف نظام­های آموزشی کشورهای جهان می­تواند برنامه ریزان آموزشی، مدیران مؤسسات تربیتی و مربیان

را در حل و فصل مسائل آموزشی یاری دهد و بصیرت و افق دید آنان را نسبت به نقاط قوت و ضعف نظام تربیتی خویش وسعت بخشد.


ب) پیداکردن قدرت توصیف، تحلیل و نقد نظام آموزشی کشور


نگاهی دقیق بر طرز عمل مراکز تعلیم و تربیت کشورهای دیگر زمینه­ی انتقاد و حل مسائل نظام آموزشی و پرورش خویش را فراهم می­سازد

و اداره کنندگان چنین نظامی را در کشف حقایق تربیتی و تحلیل اشتباهات آموزشی و اتخاذ تدابیری در جهت رفع به موقع مشکلات یاری می­دهد.


ج) تغییر و اصلاح نظام آموزشی کشور


2. آگاهی از تغییرات و اصلاحاتی که در نظام­های آموزشی کشورهای دیگر جهان که در نتیجه تغییر در سیاست کلی آنان و یا بر اثر رویدادهای

فرهنگی، اقتصادی و فنی رخ داده است می­تواند ضریب اشتباهات برنامه ریزان و مجریان طرحهای آموزشی را در تدوین و تنظیم طرحها رده بندی

مسائل، تعیین اولویتهای اجرایی و اعمال روش­های علمی در اداره امور آموزشی کاهش دهد مطالعات مقایسه ای به تدوین

نظریه های عمومی با شمول جهانی منجر می­شود و برای اصلاح نظام­های ملی سودمند خواهد بود.


3. ارزیابی مبتنی بر وافعیت نگری


مهمتر اثر واقعیت نگری در تحلیل نظام آموزشی کشور خویش به پرهیز از خودشیفتگی فرهنگی می انجامد که ممکن است از قوم­گرایی،

ایدئولوژی و تمایلات ناسیونالیستی افراطی منبعث باشد و یا ممکن است به اثر توجه نداشتن به گسترده علم و فرهنگ جهانی باشد.


4. برنامه ریزی.


امروزه صاحب­نظران تعلیم و تربیت براین باورند که برنامه­ریزی و اصلاحات آموزشی باید با توجه به آخرین روش­های آموزشی و فنی و پیشرفت­های

علمی جهان و با دیدی وسیع و بینشی ژرف انجام گیرد تا بتواند نیازمندیهای جامعه را در سطح کشور و جهان به نحو احسن تأمین نماید.

بنا به گفته فیلیپ جونز، یکی از محققان تعلیم و تربیت مقایسه ای «مطالعات تطبیقی در زمینه آموزش و پرورش با بهره گیری از اطلاعات

و تجارب کسب شده در جوامع دیگر به برنامه ریزان و طراحان برنامه های آموزشی این امکان را می­دهد تا به گام­های سنجیده و با آگاهی

از تدابیری که دیگران در جهت حل و فصل امور آموزش و پرورش خویش داشته اند، نسبت به تدون طرح­های منطقی و سنجیده به منظور

پیشرفت و توسعه کمی و کیفی آموزش و پرورش اقدام نمایند» و از انجایی که بین آموزش و پرورش و توسعه اقتصادی و اجتمعی کشور

رابطه منطقی و مداوم وجود دارد می­توان ادعا نمود که مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش زیر بنای هر گونه برنامه ریزی جامع و دراز مدت نیز

محسوب می­شود.


5. برقراری و توسعه روابط فرهنگی بین کشورهای مختلف جهان در جهت وحدت و ایجاد صلح و دوستی و تفاهم بین انسان­ها.


6. معرفی نو آوری­های آموزشی


7. شناخت مسائل جهانی آموزش و پرورش.


برایان هومز می­گوید: می­توان برای آموزش و پرورش هدف های زیر را بر شمرد:


1. آموزش و پرورش تطبیقی باید به کسب دانستنیهای فراوان تری در جریان تعلیم و تربیت بینجامد.


2. این دانش باید علاقه و اطلاعات در باره روش­های تربیتی خاص را افزایش دهد و بتواند توضیح دهد که آنها چرا چنین هستند؟


3. اصلاحات و تجدید نظرها باید پیشرفت برنامه ریزی مخصوص را در نظام­های آموزش مدارس آسان کند.


4. باید گرایش­های مطلوب بین المللی را در میان آنان که این رشته را مطالعه می­کنند افزایش دهد.


5. یادگیری، اندوختن معلوماتی از تجارب دیگران و به کاربردن آن معلومات و دست آوردها در فهم بهتر سیستم تعلیم و تربیت جامعه

و بهبود بخشیدن آن می­باشد.


نتیجه


آنچه که به در نتیجه می توان گفت علاوه بر اینکه ما به هدف یاد شده خواهیم رسید می­بایستی برخی از ملاحظات را هم مد نظر قرار دهیم


اولا باید زمینه های مختلف کشورهای مورد مقایسه، مد نظر قرار گیرد درست است که می­توان از شکست­ها یا پیروزی­های دیگران تجربه

آموخت ولی بدون مطالعه­ی ویژگی ها و خصوصیات کشورها و شرایط ویژه هر کشوری نمی­توان آن را به کار بست.


ثانیا تفاوت های فرهنگی، معیارهای ارزشی، دینی، انسانی، و جهانی و نیز فرهنگ ملی و گذشته تاریخی در اخذ و پذیرش تجارب

دیگران مورد نظر باشد، به عبارت دیگر باید یافته های آموزش وپرورش تطبیقی بومی سازی شود.


نکته سوم که در نظر گرفت این است که آموزش و پرورش کشورهای که به جنبه های شناختی، عاطفی و مهارتی به صورت توأم توجه

شده است بیشترین بازدهی را در بخش های مختلف به دست آورده اند که نمونه بارز آن کشور ژاپن است.