بادنجان بم آفت ندارد:
کنایه از این است که یک أدم زشت خو دیرتر می میرد.


باید گذاشت در کوزه آبش را خورد:
دیگه نباید فکر آن را کرد.

بچه سر راهی برداشتم پسرم شود آقا بالا سرم شد:
کاری کردم که به نفعم شود به ضررم شد.

باد در کلاه افکندن:
مغرور و متکبر شدن .

با کسی که علی گفت عمر نمی گوید :
با کسی که دوست شد دشمنی نمی کند.

بامی از بام ما کوتاهتر ندیده :
از ما مظلومتر کسی را گیر نیاورده .

با همه بلی با من هم بلی :
با همه کلک با من هم کلک .

برای کسی بمیر که برات تب کنه :
برای کسی ناراحت باش که به دردت بخورد.

برای من آب ندارد برای تو هم نان ندارد:
یعنی نفعی برای هیچکدام نیست .

برهنه آمدیم و برهنه خواهیم رفت :
وقتی متولد شدیم چیزی با خود نیاوردیم , وقتی هم مردیم چیزی با خود نمی بریم .