خط اصلی «جناب آقای دیو» درگیر شدن آقای پای‌دربند با ساکنان پایتخت و مواجه شدن با روحیات و اخلاقی است که برای او کمی غریب است.






«جناب آقای دیو» تازه‌ترین رمان محمدعلی علومی است که انتشارات عصر داستان آن را منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.

«جناب آقای دیو» قصه فکاهی صادق­انه ای از زندگی سراسر تکنیکی ماست. کتاب، داستان تبعید دیوی به دنیای ما انسان­هاست که

برای آدم شدن به «طهران» تبعید می‌­شود ولی در میان آدم‌­سان­های «تهران» سرگردان می‌گردد. محمدعلی علومی قصه طنز خود را

به شیوه حکایت­های هزار و یک شب برای­مان روایت کرده است.
«دیو» که برای پیشرفت و ادامه تحصیل از دیار خود بار سفر بسته و با سختی خود را به تهران رسانده، در بدو ورود به تهران برای

انجام کاری وارد بانک «طلایی» می شود. کارمند بانک با شنیدن نام «دیو سپید پای‌دربند» و مشاهده کارت شناسایی عجیب و

قدیمی اش، او را به رییس بانک معرفی می کند. اورنگ، رییس بانک طلایی که آدم درستی نیست و دستی هم در خرید و فروش آثار

عتیقه دارد خیلی سریع متوجه می شود که پای‌دربند «آدم» این جایی نیست و به همین دلیل کارت شناسایی اش با آدم های اینجا متفاوت است.

او که پای‌دربند را آدم ساده ای می یابد سعی می کند با ابراز محبت ساختگی، به او نزدیک شود تا بتواند اشیاء عتیقه ای که احتمالا پای‌دربند

همراه خود دارد را به چنگ آورد. از اینجا پایِ پای‌دربند که به قصد تهران از خانه و دیار بیرون زده به ماجراهایی باز می شود که قصه

رمان را تا انتها به پیش می برد.


خط اصلی رمان «جناب آقای دیو» همین درگیر شدن پای‌دربند با ساکنان شهر و مواجه شدن با روحیات و اخلاقی است که برای او

کمی غریب است. داستان که درون مایه ای اخلاقی همراه با مایه های طنز دارد نقدی است بر آداب و اخلاقی که زندگی تهران بر ساکنانش

تحمیل کرده است. با این حال این کتاب پر است از داستان ها و حکایات جدید و قدیمی که جابجای کتاب از زبان شخصیت ها روایت می شود.



در پشت جلد کتاب آمده است:


«من راوی ماجرای عجیب و غریبی هستم...راستش آنچه می‌خوانید داستان در معنای کلاسیک و شناخته شده‌اش نیست که مثل

بقیه داستان‌های رئال یا به قول معروف «مثل بچه آدم» سروته داشته باشد و اوج و فرود و پیام اجتماعی و غیر آن در کار باشد. نه.

همین الان عرض کنم که این نوشته‌ها، راست و دروغش درهم است؛ درواقع هر داستانی همین طور است هرچه دروغ‌تر باشد،

انگار شیرین‌تر و جذاب‌تر است. خود من یعنی راوی این ماجراها، مثل هر آدم دیگری از دروغ بدم می‌آید؛ اما ناچاریم باور کنیم که

آن کارمند جوان راست می‌گفت. اگرچه همین تازگی ها او را دستگیر کرده‌اند: به جرم اختلاس و ارتشا و افترا و اشتباه و انتباء و...


به قول یکی دیگر از کارمندهای همان بانک که پیرمرد بازنشسته‌ای است و در انجمن ‌های شعر و شاعری پایتخت حضور فعال

دارد، آن جوان در تمام باب‌های افتعال، الی غیر النهایه، مرتکب جرم شده بود. البته بعدها خواهیم دید که آن پیرمرد نیز به سهو یا به

عمد راست نمی‌گفت...»


این کتاب با جلدی متفاوت که یک عابربانک به نام آقای دیو روی آن نصب شده در 256 صفحه و با قیمت 12هزار تومان منتشر شده است.